اولین دفعه ای که تول درآوردم خونه بابا بزرگم بودیم خونه قدیمی بود همه اونجا جمع بودیم من تو اتاق بودم کسی نبود بعد عمه ام اومد تو اتاق یادم نیست چیکار داشت من هم سرما خورده بودم هم کنجکاو بودم تول چیه به عمه ام گفتم از کجا میفهمی کی تول داره گفت زیر گلوش دست میزنم یا علائم رو تو بدنش ببینم . منم گفت میشه ببینی تول دارم یا نه ؟ گفت باشه بیا رفتم طرفش گفت دهنت بو میده فکر کنم تول داری دست زد زیر گلوم گفت یه طرفت کامل پره گفت باید بری دربیاری گفتم خودت نمیتونی دربیاری گفت دهنم یکم بو بد میده خودم نمیدونم واسه چیه تول هم ندارم فکر کنم عفونته تازه بلدم نیستم گفتم اشکال نداره دهنت بو میده . گفت اصلا بلد نیستم گفتم حالا دو تا فوت تو بینیم بکن گفت باشه. نشستم گلوم رو ماساژ داد بعد گفت عمه جون دهنت رو باز نگهدار بعد یه فوت کرد تو بینیم یه پوست تخمه پرید بیرون یه فوت دیگه کرد 3 تا پوست تخمه دیگه اومد بیرون دوباره گلوم رو ماساژ داد گفت هنوزم تول داری تولت هم عفونتش زیاده یه فوت دیگه کرد یه هسته پرتغال پرید بیرون بعد یه دستمال داد دماغم رو پاک کردم
پ.ن : دهنش واقعا بوی بدی میداد نزدیک بود حالم بهم بخوره ولی مهم این بود تول ام در اومد چند بار دیگه هم عمم تول ام رو درآورد