دخترهستم.۲۵سالمه.۱۸سالگی دوماه عقدبودم.جداشدم.خواستگارم۴۱سالشه تُرک زنجان هستش.رئیس شرکتی هستن ک عموم کارمیکنه.عموم گفته پسرخوبی هست خانوادش اصالت دارن و خودش.از لحاظ مالی خونه ماشین داره،وضعش خوبه کلا.منتها میگه نمیخوام زنم شاغل باشه که خونه بیادخسته باشه.ولی من حقوق خوندم.ترم۷هستم.دارم کلاس حسابداری میرم.کار کنم بعنوان حسابدار و تو این زمینه.من شهرستان زندگی میکنم.تا حالا باکسی قبل ازدواج ناموفقم و بعد اون با پسری دوست نشدم.تا الان خواستگار زیادی داشتم یا خونه یا ماشین یا کار نداشتن جواب منفی دادم حتی نزاشتم بیان خواستگاری چون چشمم ترسیده نمیتونم اعتماد کنم.عموم به پسره شرایطم گفته پسره گف مشکلی ندارم.من پسره رو ندیدم حرفم نزدم فقط اینارو از پدرمادرم شنیدن.موندم چیکارکنم.از یک طرف اوضاع مالی کارش خوبه.از طرفی ۴۱سالشه اختلاف سنی زیاده.بعدشم عموم پرسیده چرا تاحالا ازدواج نکردی گف میخواستم خودم جمع جور کنم بعد ازدواج کنم.موندم چیکارکنم.میترسم بگم نه،خواستگاری دیگه بیاد وضعش اوکی نباشه
اگه شرایطش از همه نظر خوبه و با شرایط شما هم مشکلی نداره چرا جواب رد بدی؟
16سال اختلاف سنی زیادیه ولی وقتی خوب باشه چه اخلاقی چه مالی چه مابقی ملاک ها ب چشم نمیاد این اختلاف16ساله.
🖤 پسرعزیزم ،به پهنای صورت برات گریه کردم غمو هدیه کردم به قلبم برات نذر کردم بمونی تا تسکین شه دردم 🖤همیشه یه زخمی باهامه که هیچ وقت دیگه خوب نمیشه،کسی جات نمیاد چون اینقدر مثله تو محبوب نمیشه🖤چجوری تونستی نمونی تا من اشک نریزم ،خدا دید که مردم تا گفتی خدافظ عزیزم🖤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
منکه نه دیدمش حتی عکسشو و نه حرف زدم باهاش.ادمی نیستم ک پولکی باشم.بیشتر واسم آرامش دوست داشتن محبت شادی هرچیز خوب و شاد و انرژی مثبت مهمه،پول هم مهم بنظر همتون با این اوضاع گرونی،بعدشم ی پسر جوون اصن نمیتونه خودشو به این وضع مالی برسونه،زندگی سخت میشه،من تحمل مستاجر بودن ندارم،بعدشم این آقا نه،یکی دیگه بیاد ک شغل داشته باشه اوکیه،ولی هرچقدرم دربیاره میره واسه اجاره خونه قسط حداقل الان خرج یک بچه زیاده.فقط سنش نسبت به من یکم اوکی نیست.۱۵سال بزرگتره
اگه مرد مسئولیت پذیر و کاری باشه به نظر من حتما باهاش ازدواج کن چون یه عمر آرامش داری ولی اگه با هم سن خودت ازدواج کنی که هیچ کدوم از اینارو نداشته باشه کل زندگیت میشه جهنم ... اتفاقا مردای سن بالا بیشتر به فکر زن و زندگی هستن و دنبال حاشیه نیستند... اگه به قول عموت ادم خوبی باشه
اسمتو یادم نیست اما یادمه که خیلی دوست داشتم... (دیالوگ رضا کیانیان)
اگه مرد مسئولیت پذیر و کاری باشه به نظر من حتما باهاش ازدواج کن چون یه عمر آرامش داری ولی اگه با هم ...
بازم میگم ک عموم ۳ساله کارگرشه،تو این مدت چیزی ازش ندیده کلا اوکی هست از همه لحاظ،فقط ۱۵سال بزرگتره از من،درسته زمانی میتونم بفهمم ک ببینمش و باهاش حرف بزنم
ن گفتم ک این احتمال و در نظر بگیره ک ممکنه این اقا همسران صیغه ای داشته باشع و ردشون رو زندگ ...
گذشته همسر قبلیم حتی ازش نپرسیدم هیچی،دوست بوده نبود و اینا،معتقدم گذشته هرکس به خودش مربوطه و دیگه تمام شده،اما ذهنم سمت صیغه کشیده نشد،اینم به ترسای دیگم افزوده شد.خیلی سخته بچه ها انتخابم
به نظر من یه خونه ای چیزی حتما تو ازدواج از این خواستگارهای که شرایط سنشون بالاس بگیر که امنیت داشته باشی حتما چیزی به نام خودت بزن اگه خواستی ازدواج کنی
اسمتو یادم نیست اما یادمه که خیلی دوست داشتم... (دیالوگ رضا کیانیان)