یه خواستگار داشتم قرار اول همش ایراد گرفت از چهرم که عمل کن تتو کن بوتاکس کن ژل بزن.... در صورتی که همه تو آرایشگاه کع میرم ازم میپرسن لبات ژله یا ابروهات کاشته؟؟
من اومدم به مامانم اینا گفتم اونام خندیدن گفتن پسره از رو سادگی گفته فرداش مامان خاستگارم زنگ زد گفت دخترت عصبیه ما نمیخوایم
از اون روز خدا میدونه چه نیش و کنایه هایی از مامانم شنیدم چقدر حرفای بدی زد که قلبم شکست ...بعد سه سال اشک تو چشام جمع میشه مثل مرده ها میرفتم سرکار و برمیگشتم غرورم و آبروم رفته بود💔
بعد اون دیگه سه چهار تا الکی خواستگارانم رد کردم و نزاشتم بیان خونه چون میترسم دوباره اینطوری بشه ناگفته نماند که سه سال گزشته مامانم بازم بعضی موقع ها تیکه میندازه...💔