شوهرم با یکی دوتا از برادراش و پدرش شریکن یعنی سرمایه از پدرشوهرم و اینا کار میکنن شب و روز چندین ساله و تونستن ثروتش سه چهار برابر کنن که همشو زدن به نام پدرشوهرم در حالی که خواهر و برادرهای دیگه ای هم دارن که باهاشون شریک نیستن
پول هاشونو هم تقسیم نمیکنن هر کی هر چقدر لازم داشت
زمستون ها کارشون کمه ولی برادرش کارهای پدرشو انجام میده دستمزدش میگیره اون یکی برادراش هم هر کدوم هر ماه علاوه بر دستمزد خرجشون رو هم برمیدارن
حالا شوهر من زرنگه علاوه بر کار کنار پدرش یه شغل دوم دیگه هم واسه خودش دست و پا کرده وقتایی که بیکاره اونو انجام میده
بخاطر همین کلی قسط و وام داره حتی یه قرون هم از باباش نمیگیره اون هم راحت هیچی نمیده این هم از صبح تا شب براش کار میکنه بزور تا سر ماه میرسونه و تازه راضی هم هست
وقتی هم که میگم حقته بگیر میگه مرد باید روی پا خودش وایسه تو دخالت نکن
تازه برادراش هم هر چند ماه یکبار ۵۰ ۶۰ میلیون برمیدارن خرج خونه زندگیشون میکنه علاوه بر اونایی که هر ماه برمیدارن این حتی ۱۰ تومن هم برنمیداره
میگه ما همسرمون از اوناست در حالی که واقعا نیست
فقط نون و شیر و سیب زمینی و پیاز و ماستمونو میدن همین
یسری چیزا هم که خودش نباشه که بره بخره میرم میگیرم اون هم اگه باشه میدن
خودش هم نمیره منو میفرسته انگار میرم گدایی
گاهی که نمیرسونه از من قرض میگیره نمیره از باباش بگیره
تازه هر موقع که واسه خونمون خرید کنه نصفشو میبره واسه باباش اینا
حالا شاید فکر کنید درآمدش زیاده یا باباش نداره ولی درآمدش ۱۵ تومنه باباش هم پولداره ولی ۱ تومن هم بهش نمیده
در حالی حداقلش باید ۲۰ ۳۰ تومن هر ماه بده
واسه اون یکی ها خونه خریده ماشین خریده دومین ماشینو میخواد بگیره واسشون
به ما هم پشت سرمون میگفته به این نمیخوام خونه بگیرم همین خونه خودمونو میخوان بخوان بزور میخواد نگه داره پیش خودشون
هنوز قراره واسه ما هم ماشین بگیره بعد اونا معلوم نیس بگیره نگیره
به شوهرمم چیزی نمیشه بگم تو نامزدی گفتم دعوا راه انداخت بیشتر خودم ضربه خوردم
نمیدونم واقعآ خره یا خودشو زده به خریت