2733

معتاد #

برای هشتگ "معتاد" 14 مورد یافت شد.

پارت ۲۰

گفت بابا فکر نکن من نمیفهمم اگر تو تریاک بکشی من مدرسه نمیرم حتی اگر بکشیم هم نمیرم!


من این بچمو شدید دوست داشتم با این حرفش تمام دنیا به چشمم سیاه شد زدم تو سینم وگفتم بابا قاتل امام حسین منم اگر دیگه تریاک بکشم و زدم همه بساطمو شکستم و ریختم بیرون.


زهرا هم‌که‌اومد بهش گفتم اینبار دیگه واقعا میخوام ترک کنم،گفت خدا کنه تو واقعا اراده کنی منم که از خدامه.


دیگه موندم خونه وبا عزم جزم کرده لب به تریاک نزدم وترکم رو‌شروع کردم،خمار میشدم بدن درد سردرد داشتم سختم بود اما تحمل میکردم،تا اینکه روز سوم وحشتناک درد داشتم انگار داشتن بندبند وجودمو از هم جدامیکردن از شدت درد همش بلند ناله میکردم،زهرا ودوتا دخترام پاهامو بدنمو ماساژ میدادن و گریه میکردن.زهرا اونقدر از دیدن حال بدم ناراحت شد که گفت مرتضی بیا یکم بکش اینقدر درد نکشی بعد دیگه نکش... 


#اعتیاد‍  معتاد# #درد‍ داستان# داستان_واقعی#  

داغ ترین های تاپیک های امروز