خواهر داماد داشت میرقصید قشنگ جو عروسی گرفته بودتش تند تند پاشو میکوبید رو زمین چرخشی میرفت کمرشو تکون میداد با اهنگ هندی اونم😂😂به درخواست خودش اهنگ هندی گذاشته بودن موهاشم از کله خودش بزرگتر رفت چاقورو بده پاش گیر کرد به لباسش بلند بود با سر افتاد روی داماد اون بدبختم تعادلشو از دست داد خورد زمین باهاش بعدم بلند شد خواهره انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده دامنو گرفت بالا رفت نشست رو صندلی😂😂😂وای خپاا خیلی خندیدم اون روز
[QUOTE=337237162]وای دیونه🤣🤣🤣🤣[/QUO😅🤣😂🤣
دمتگرم خیلی خندیدم😂😂😂🌱
وای عید بود دیگه داییمم انگار سوتی داده بود دقیق یادم نیست خالم اذیتش میکرد میگفت ميگما گفتم خاله تو بگو منم یه سوتی سال برات بگم داغ داغ مال عیده مامانم چنان نگام کرد خیس کزدم خودمو داییم گفت بگو اگه مال تو خنده دار تر بود و بیشتر بهش خندیدیم من برای یه جمع 30نفری فالوده میگیرم دیگه مجبور شدم (الکی مثلا) بگم یعنی جمع ترکید 🤣🤣🤣🤣فالوده رو بردم🤪
