شوهرم همش بهم میگه هر روز برو خونه مامانت

من ویدم مردایی که همش نگرانن زن جوونشون تنها باشه اوایل ازدواج. که بعد یه مدت خوب میشن     ما خودمون داشتیم یه همسایه واقعا مرده بدل نبود ولی نگران بود  مثلا من میرفتم خونشون پیش خانمش میگف به شوهره خیالش راحت بود یه همچین حالتی حدودا انگار

اتفاقا به نظرم میترسه تنها باشی اتفاقی بیفته میخواد اونجا باشی خیالش راحتتر باشه 

از طرفی شایدم خسیسه میخواد خرجیت گردن خانوادت بیفتههمین دوحالت بیشترین احتمال این رفتارشه بخصوص اولی

خدایی هر کی باشه شک میکنه عادی نیست!

با هم برید و با هم برگردید

اصلا اینکه بعد از ازدواج ، هر روز برن خونه والدین و یا مدت زیاد بمونن وقتی خودشون همون شهر هستن، اشتباهه!

خب اگه قرار باشه خونه پدر و مادر بمونین،چرا خونه خریدین یا کرایه کردین؟؟

آدمها باید مستقل بودن رو یاد بگیرن، قبل از ازدواج که با خانواده بعد از ازدواج هم باز با خانواده، پس کی میخوان معنی زندگی مستقل رو بفهمن و مسئولیت‌هاشو قبول کنن؟؟؟

عزیزم حتما برو مشاور وهمه ی رفتارهاشو تک به تک بگو برات مشخص میشه یه راهی جلو پات می گذاره اینجا ما از زندگی شخصیت خبر نداریم ممکنه چیزی بگیم زندگیت خراب بشه 

الان تاپیکهاتو دیدم

اول فکر میکردم کاربرها شکاکن که میگن شوهرت مشکوکه! ولی الان متوجه شدم نه حق دارن واقعا مشکوکه!

منم ازدواج اولم انقد زبون باز بود و همش میگف نگرانتم برو خونه مامانت اذیت نشو خونه،

خودشم خونه بود منو میفرستاد خونه مامانمینا

اخرشم گندش درومد😑