2737
2734
عنوان

من و همسرم (همسرداری)

| مشاهده متن کامل بحث + 92345 بازدید | 4149 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

فاخته عزیز

یک نکته بسیار مهم در پیام شما بود که حس خوبی به من داد. شما قبل از اینکه در مورد خصوصیات منفی همسرت صحبت کنی از او تعریف کردی . اشاره کردی در مجموع ادم خوبیست وبرای شما وزندگیت همه کار میکنه ولی در کنار این خصوصیات مثبت یک رفتار آزار دهنده هم داره

خیلی خوشحالم که دید شما به همسر وزندگیت اینقدر مثبت هست این نشون میده که حتما میتونی با این نگاه مثبت به همسرت کمک کنی تا این رفتار رو ترک کنه

در زمان ومکان مناسبی در مورد این موضوع با ایشان صحبت کنید البته سعی کنید همان روز باشد و بعد از چند روز به موضوع اشاره نکنید سعی کنید در حضور بچه ها نباشید در اتاق وخلوت خودتان بگویید میخواهم در مورد موضوع مهمی که فکرم واحساسم رو درگیر کرده باهات صحبت کنم

همانطور که این موضوع را با من شروع کردید وابتدا خصوصیات مثبت ایشان را گفتید وبعد اشاره به مشکل کردید با ایشان هم صحبت را از خصوصیات مثبتشون شروع کنید که چقدر ایشان وزندگیتان را دوست دارید متوجه همه زحماتی که برای اسایش شما وبچه ها میکشد هستید ومیدانید که فشار کاری ایشان زیاد هست که گاهی خسته شان میکند ولی با تمام احساسات خوبی که در کنارایشان تجربه کردید و میکنید گاهی بعضی رفتارها از طرف ایشان حس خیلی بدی در شما ایجاد میکند

بگویید میدانم که منظوری نداری وشاید از روی عادت این کلمات را به زبان می آوری ولی من حس تقیر وحقارت بهم دست میده احساس میکنم از احترام نزد تو برخوردار نیستم وحس بدتر اینه که بچه ها تو رو الگوی خودشون قرار بدن وقتی بچه ایی احترام ببینه اخترام میزاره وقتی توهین بشنوه توهین میکنه

بگویید میخواهم بدانم اون لحظه خودت چه احساسی داری که بهم توهین میکنی ایا از دستم دلخوری ویا فقط تکه کلامت شده

بگویید احساس شما اینست که آن لحظه دوستتان ندارد و این شما را ازار میدهد

 طوری صحبت نکنید که مقصر جلوه اش بدید بگویید تو کمکم کن چطور رفتار کنم که باعث ناراحتین نشه من تو و زندگی در کنار تو وبچه ها را دوس دارم و نمیخوام موضوع به این کوچیکی بینمون فاصله بندازه



2728
جالبه ک من همیشه نادیده گرفته میشم چ در نظر شوهرم و خانوادش چ اینجاممنون ک جوابمو ندادید


رویا عزیز
من سوالاتی که بعد از اخرین پاسخ همکارم بوده رو خوندم چون تصورم این بود که ایشان سوالات قبل رو پاسخ دادند وسوال شما رو ندیدم
احتمالن ایشون هم چون در ساعت غیر از زمان تعیین شده حضور داشتند نتوانستند همه سوالات را کامل پاسخگو باشند اجازه بدید سوال شما رو پیدا کنم ومطالعه کنم در اولین فرصت پاسخگو خواهم بود

سلام خسته نباشیدمن ۳۱ ساله و همسرم ۳۵ ساله هستن. دو تا دختر دارم. در ظاهر همه چیز خوبه همه فکر می کنن ما خیلی خانواده خوشبختی هستیم. اما من مشکلاتی دارم ک اونا رو به دو دسته تقسیم میکنمدسته اول مشکلاتی ک مربوط ب خودم و شخصیت خودم هست: کم حرفم ، وقتی از مسئله ای ناراحت میشم نمیتونم بگم میترسم از ناراحت شدن طرف مقابل، دسته دوم مشکل مربوط ب همسرم:میدونم دوسم داره اما گاهی شک میکنم احساس میکنم اولویت زندگیش نیستم احساس میکنم نظر من براش اهمیتی نداره این حس ها رو بیشتر زمانهایی دارم ک پای خانوادش وسط باشه نظر اونا و راحتی اونا رو به من ترجیح میده اگر از مسئله ای ناراحت بشم و انقدر بهم فشار بیاد ک بگم بهم حق نمیده حتی براش عجیبه ک چرا ناراحتم.موضوع بعدی اینه که خیلی خودشو سرگرم کار میکنه تا ۹ گاهی ۱۰ شب بیرونه ومن واقعا خستم از تنهایی . بچه هام پشت سرهمن و خیلی ازم انرژی  میگیرن مورد بعدی اینه که از من حمایت نمیکنن و همین باعث شده ک از طرف خانوادش گاهی ناراحت بشم بخاطر صحبتایی ک میکننخانواده ایشون در مورد همه چیز زندگی ما نظر میدن اگر فقط نظر بود مشکلی نداشتم ولی میخوان نظرشونو تحمیل کنن و متاسفانه همسرم نه قدرت دفاع از منو داره نه قدرت نه گفتن به خانوادشوخواهش میکنم کمکم کنید چه طور باید ارزش خودم و بالاببرم احساس میکنم خیلی دم دستی شدم براشون


رویا عزیز

چقدر خوب مشکلات رو در دو حیطه طبقه بندی کردی وجدا گانه بهشون اشاره کردی

بنظر من مشکلات شما بر میگرده به مشکلی که اول بهش اشاره کردی یعنی خودت واحساسی که به خودت داری

گفتی وقتی از دست کسی ناراحت میشی نمیتونی بهشون بگی دلیلی که آوردی خیلی مهمه (میترسم از ناراحتی طرف مقابل) به عبارتی میترسی دیدشون نسبت به تو عوض بشه و تایید دیگران برات خیلی مهمه

ما هیچ وقت نمیتونیم یا رفتارمون همه رو از خودمون راضی نگه داریم وقتی دلخوری وناراحتی خودمون رو نمیگیم احساس خشم نسبت به خودمون داریم چون نتونستیم از خودمون دفاع کنیم وبعد احساس بی ارزشی میکنیم

وقتی خودم به خودم احترام نزارم نمیتونم از دیگران انتظار داشته باشم که به من احترام بزارن

پس اولین کاری که باید بکنی اینه که رو مهارتهای ارتباطی خودت کار کنی .یعنی چطور دلخوریم رو از دیگران بیان کنم که بی احترامی نکرده باشم وحرفم رو هم زده باشم

میتونی برای شروع جلو اینه تمرین کنی وجملاتی که میخوای بگی رو چندبار تکرار کنی تا ببینی با کدوم لحن و چه کلماتی  بگی بهتره

 اینکه دیگران امکان داره از کلام من ناراحت بشن بهتره تا نگم وخودم از دست خودم ناراحت بشم

واما در مورد کم حرفیت....

اشاره کردی به اینکه کم حرف هستی . کمی درمورد مطالب مورد علاقت مطالعه کن تا وقتی در جمع هستی حرفی برای گفتن داشته باشی و صحبت رو با این جمله شروع کن نظر شما در این مورد چیه؟ اینطوری توپ رو به زمین اطرافبان انداختی و در ادامه هم میتونی خودت صحبت کنی

دایره دوستیت رو بزرگتر کن میتونی کلاس ورزشی(ایروبیک .زومبا و ...) بری که هم برای خودت و روحیت خوبه هم میتونی دوستانی پیدا کنی.

گفتی بچه هات با فاصله سنی کم هستند وبیشترین وقت تو رو میگیرن وشاید بگی بخاطر اونا نمیتونی بری ورزش کنی ولی یادت باشه بچه ها یه مادر پر انرژی میخوان تا یک مادر خسته

پس حتما باید خودت رو ملزم کنی که در طول روز به خودت زمان اختصاص بدی

میتونی با همسرت صحبت کنی صبح کمی دیرتر سر کار بره وشما صبح به کلاس ورزشی بری

گرچه به سن بچه ها اشاره نکردی که ایا در سن گذاشتن به مهد هستن یا نه

2738

خوشحالم که صادقانه میگی احساست در مورد همسرت زمانی تغییر میکنه که پای خانوادش وسط میاد

اکثر زوجین فکر میکنن وقتی ازدواج میکنن یعنی اولویت اصلی برای طرف مقابل باید باشند وخانواده دیگه جایگاه قبل رو نباید داشته باشه

ما هم تا حدوی موافق این موضوع هستیم که بعد ازدواج اولویت افراد تغییر میکنه و همسر جایگاه خاص خودش رو داره ولی نباید خانواده هم نادیده گرفته بشه

گفتید وقتی ناراحتیتون رو میگید تعجب میکنه علتش میتونه این باشه اینقدر نگفتید که نمیدونه حساسیت های شما چی هست وچه چیزی ناراحتتون میکنه

این تصور غلطی هست که انتظار داشته باشیم خودش بفهمه خودش از حالات من باید متوجه بشه . شما باید در فضای صمیمی با ایشان صحبت کنید وانتظاراتتان و مواردی که باعث دلخوریتون میشه بگید

اینکه ایشان خودشان را خیلی با کار سرگرم میکنه مشکلی هست که اکثر مردان ما بخاطر تامین هزینه های هنگفت زندگی باهاش درگیر هستن

باهاشون صحبت کنید وبگید متوجه زحمات وتلاشش هستید میدونید کار کردن زیاد ایشون بخاطر اسایش شما وفرزندانتان هست و قدر دان ابشان هستید ولی رفاه روحی براتن از رفاه مالی مهمتره بگید حضورش براتون مهمه

 اینکه من همسرم  رو بخاطر خودش میخوام نه بخاطر خودم موضوع خیلی مهمی هست. به عبارتی نباید ایشون احساس کنه چون تنهایید وحوصله تان سر میرود میخواهید ایشان بیشتر برای شما وقت بگذارد باید این احساس را داشته باشند که خودشان برای شما مهم هست وشما با بودنشان احساس خوبی دارید


در مورد خانواده ایشان و نظری که دارند با همسرت  صحبت کن و احساست رو بگو
رویا جان سعی کن در کلامت جبهه گیری نداشته باشی از احترامی که برای فضای خصوصی خودتان قائلید و تاثیرش در استقلال و تربیت بچه ها بگو سعی کن با دادن نظرات وپیشنهادات به جا در مورد مسائل مختلف زندگی قابلیت های خودت رو در تصمیم گیری بیان کنی و بهش ثابت کنی

اگرخانواده ایشان نظری در مورد زندگیتان میدهند  در عين حال كه احترامشان را حفظ می كني جواب خودت را هم در قالب "ممنون که گفتید بهش فکر میکنم " بده و در مرحله بعد بگید با همسرم صحبت کردم ونظر ما چیز دیگریست

سعي كن پيوند ميان او و خانواده‌اش را درك كني و از او بخواهي در اين پيوند پايدار باشه. يادت باشد خانواده همسرت براي او مانند خانواده شما براي خودت است.حتي اگر خانواده همسرتان از جهنم هم آمده باشند نبايد از آنها انتقاد كني بگو که بهشون خیلی احترام میزاری ونظرشون برات مهمه ولی دوس داری نظر نهایی با همفکری شما دونفر اعمال بشه و در جاهایی که نظرات مفید دارند ازشون استقبال میکنی

موفق باشی

دوستان همانطور که قبلا گفتم یکی از اهداف این تاپیک طرح سوال وجواب هست

از تجربیات خودتون صحبت کنید وسعی کنید در این تاپیک فعالیت داشته باشید و باهم گفتگو کنید 

قرار نیست این تاپیک هر روز از ساعت 10تا 12 فعال باشه 

نظراتتون رو در مورد رفتارهایی که با همسرتان داشتید وموفق بودید بیان کنید مشکلات رو باهم در میان بگذارید وبه دوستانتان راهکار بدهید و از تجربیاتتان بگید 


ممنونم ک پاسخ دادید

درهفته ۳ روز ورزش میرم وبچه هامو پیش مادرم میذارم ۳ روز هم سر کار میرم. بچه هام ۲ ساله و ۹ ماهه هستن. تاقبل از اینکه بچه داربشم خیلی مطالعه داشتم ولی مناسفانه اون زمان هم حرفی برای گفتن نداشتم. خیلی ناراحتم دوست داشتم این مهارتو داشتم ک هر حرفی رو کجا و کی و چطور بزنم

به چند روش برای درمان کم رویی اشاره میکنم

باز کردن سر صحبت با آدمی که نمی‌شناسید می‌تواند دشوار باشد. اما اگر برای این کار آماده شوید کمتر احساس ناشی‌گری می‌کنید. پیش از شرکت در دورهمی‌ها چند عبارت برای شروع مکالمه پیدا کنید تا حرفی برای گفتن داشته باشید.

اگر به مهمانی می‌روید می‌توانید بگویید: «غذا واقعا عالی بود. فلان غذا را امتحان کردید؟» یا «با فلانی چطور آشنا شدید؟»

می‌توانید از کسی تعریف کنید. «عاشق لباست شدم. از کجا خریدی‌اش؟»

اگر جایی می‌روید که با آدم‌های آنجا اشتراکاتی دارید درباره‌ی آن اشتراکات حرفی بزنید و بعد سوال بپرسید. مثلا بگویید: «من عاشق بازی‌های ویدیویی‌ام. بازی مورد علاقه‌ی تو چیست؟»

آنچه قرار است بگویید را روی کاغذ بنویسید و روبه‌روی آینه با صدای رسا آن را با خودتان تمرین کنید. این کار باعث می‌شود در حین مکالمه جملات را طبیعی‌تر ادا کنید. حتی وقتی تمرین کرده باشید هم ممکن است مکالمه طبق برنامه‌ی شما پیش نرود؛ اما اشکالی ندارد.

زمانی که تمرین کرده باشید می‌توانید در موقعیت‌های واقعی بر اساس تجربیات‌تان در این جملات تغییراتی بدهید.

تمرین شما باید متناسب با چالشی باشد که با آن مواجه هستید. اگر به دانشگاه می‌روید تمرین مکالمه‌ می‌تواند روی موضوعات درسی، تهیه‌ی جزوه یا آزمون و پروژه‌ی پیش‌رو متمرکز باشد. اگر قرار است به مهمانی بروید مکالمه‌ی تمرینی شما می‌تواند روی سرگرمی‌های مهمانی، تعریف از دیگران و غذایی باشد که در مهمانی سرو شده است.

اگر آدم خجالتی‌ای باشید احتمالا در برخورد با دیگران بیشتر روی خودتان متمرکزید. ممکن است به این فکر کنید که آنها درباره‌ی شما چه فکری می‌کنند یا بعد از این باید چه بگویید. به جای فکر درباره‌ی خودتان و احساس‌تان روی صحبت‌های فرد مقابل تمرکز کنید. ببینید آنها چه می‌گویند یا دور و برتان چه اتفاقاتی در جریان است.

تمرین برای تبدیل شدن به یک شنونده‌ی خوب به شما کمک می‌کند روی حرف‌های دیگران تمرکز کنید. تماس چشمی را از دست ندهید، هر از گاهی سرتان را به نشانه‌ی تأیید تکان بدهید و لبخند به لب داشته باشید؛

علاوه بر این می‌توانید حین مکالمه از عبارت‌هایی مثل «بله»، «متوجه‌ام»، «اوهوم» یا «هممممم» استفاده کنید؛

به رفتار، لحن صدا، زبان بدن، حالت و حرکات صورت افراد دقت کنید و ببینید با دیگران چطور ارتباط برقرار می‌کنند. با همدلی سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و آنچه می‌گویند را تجربه کنید. این کار همچنین کمک می‌کند در مکالمه حضور داشته باشید و متناسب با آن پاسخ بدهید.

نظاره‌گر مکالمه‌ی دیگران بودن و دخیل نشدن در آن، کار ساده‌ای است. شرکت در یک مکالمه‌ی گروهی به ویژه زمانی دشوار می‌شود که افراد دخیل یکدیگر را می‌شناسند و شما فردی خارج از گروه هستید. اگر در چنین شرایطی هستید سعی کنید با عبارت‌های کوتاهی در مکالمه حضور داشته باشید:

  • «درسته، موافقم.»
  • «دیوانه‌کننده است.»
  • «من هم این را شنیده‌ام.»
  • زمانی که سایرین می‌خندند به جای ساکت بودن شما هم بخندید.

این عبارت‌های کوتاه شما را آماده می‌کند تا اگر احساس راحتی بیشتری کردید بیشتر حرف بزنید

الگوهای فکری منفی متفاوتی وجود دارد که می‌تواند باعث پریشانی و عدم راحتی شما در موقعیت‌های اجتماعی شود. در حالی‌که افکار منفی لزوما با واقعیت منطبق نیستند می‌توانند در شما احساس ناامنی و عدم اعتماد به نفس را به وجود بیاورند. افکار منفی معمول در این شرایط شامل موارد زیر است:

  • تو عجیب غریبی و/یا دوست داشتنی نیستی؛
  • آدم‌ها دائما قضاوتت می‌کنند؛
  • اگر مرتکب اشتباه بشوی دیگران طردت می‌کنند؛
  • تو همان تعریفی هستی که دیگران از تو در ذهن دارند؛
  • طرد شدن وحشتناک‌ترین اتفاق ممکن است؛
  • نظر تو مهم نیست؛
  • همیشه باید حرف درست را بزنی.
  • به عنوان یک آدم خجالتی یا کم حرف زمان زیادی را در ذهن‌تان می‌گذرانید. فکرهای زیادی دارید که با کسی در میان نمی‌گذارید و عادت کرده‌اید که سکوت اختیار کنید. شما باید مغزتان را تمرین دهید که افکارتان را به زبان بیاورد.

    • هر وقت کاملا تنها بودید هر چه به ذهن‌تان رسید را بر زبان بیاورید.
    • هر روز حداقل ۵ دقیقه با خودتان حرف بزنید.
    • در آغاز این کار به نظرتان عجیب می‌رسد اما هر چه بیشتر انجامش دهید بیشتر به آن عادت می‌کنید.
    • شما یک شبه از یک آدم کم حرف به یک آدم پرُحرف تبدیل نمی‌شوید. داشتن انتظارات واقع‌بینانه و مهربان بودن با خودتان در این مسیر اهمیت فراوان دارد. کافی است که هر روز برای پیشرفت تلاش کنید. اگر روز شنبه به کسی لبخند زدید، روز  یک‌شنبه به دو نفر لبخند بزنید. اگر ثابت قدم باشید پیشرفت خواهید کرد.

      • ممکن است گاهی اشتباه کنید یا احساس کنید موفق نبودید  سعی کنید زیاد به خودتان سخت نگیرید. هیچ‌کس بدون اشتباه نیست.

پیشنهاد میدم کتاب جعبه ابزار سخنرانی نویسنده: محمد پیام بهرام‌پور انتشارات سپید رو مطالعه کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687