وقت گرفتم واسه ارایشگاه ساعت ۵
گفتم منو برسون ارایشگاه گفت ماشین و دادم به بابام فردا برو
منم گفتم خب عیب نداره خودم میرم پس
برگشت گفت خودسر شدی! خودم میرم خودم میرم چیه دیگه
منم از تعجب شاخ در اوردم یکم باهاش بگو مگو کردم گفتم همینکه گفتم فردا میری تمام گرفت خوابید😐
یعنی واقعا خاک عالم تو سرم