«گرو» و «لوسی» که حالا دیگر برای یک شرکت ضد تبهکاری کار میکنند در چند عملیات که برای دستگیری «بالتازار» طراحی شده بود، شکست میخورند و از کار بی کار میشوند. حالا آنها خانوادهای بیپول هستند که باید برای ادامه زندگی خود فکر کنند. مینیونها از «گرو» میخواهند حالا که بیکار شده، دوباره به شرارت و تبهکاری روی بیاورد اما او نمیپذیرد و مینیونها هم به عنوان اعتراض او را ترک میکنند. اما در این میان ماجرای تازهای زندگی او را تغییر میدهد؛ نامهای از طرف کسی که خود را برادر «گرو» معرفی میکند. حالا گرو باید در اولین فرصت به دیدن «درو» برود تا ببیند برادر داشتن چه مزهای دارد.
ارسال نظر شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید