واس من همون شبی که اومدن مهریه وتاریخ عقد تعیین کنن فک کنم۵۰_۶۰نفر بودن..۱۰تا فقط بچه
یهویکی دسشوییش گرفت...یه بچه گریه میکرد شیر میخواس
یکی شیرینیی خورده بود ریخته بود کف فرش مامانش میگف جارودستی بده جمع کنم
فقط من و شوهرم ساک ت بودیم همه حرف میزذن وهمهمه بود
برادرشوهرم با خشم من و شوهرم ونگاه میکرد🤣🤣🤣اصن یه وضعی