من آن خاکسترِ سردم که در من
شعله‌ی همه عصیان‌هاست،
من آن دریای آرامم که در من
فریادِ همه توفان‌هاست،
من آن سردابِ تاریکم که در من
آتشِ همه ایمان‌هاست.
دیدم او را آه بعد از بیست سال ،گفتم خود اوست یا نه دیگریست ،چیزکی از او در او بود و نبود گفتم این خود اوست یعنی آن پریست؟از فروشنده کتابی را خرید بعد از آن آهنگ رفتن ساز کرد خواست تا بیرون رود بی اعتنا، دست من در را برایش باز کرد، عمر من بود آنکه از پیشم گذشت، رفت و در انبوه مردم گم شد او بازهم مضمون شعری تازه گشت بازهم افسانه مردم شد او
همه آرام‌گرفتندوشب ازنیمه گذشت
آنچه درخواب نرفت چشم من ویاد تو بود
بچه ها میدونستین آهنگ صبحت بخیر عزیزم معین بر اساس این واقعیته که به پسره آشنای معین تو سن کم می‌ره خاستگاری دختری که عاشقشه بعد میگن برو سربازی ،دوباره می‌ره میگن خونه بخر و سرکار برو و،،،،،تا سی و دو سالگی به هم میرسن یه عروسی مجلل میگیرن ،پسره میگه شب که اومدیم خونه دیدم زنم رو مبل با همون لباس عروس خوابش برده بیدارش نکردم و پتو انداختم روش ،فرداش واسش صبحونه آماده کردم هر چی منتظر شدم بیدار نشد دیدم نفس نمی‌کشه ،اورژانس که اومد گفت همون دیشب مرده ،از خوشحالی و هیجان فوت کرده بود ،اینو گفتم که هر وقت این آهنگ و گوش دادین بدونین چه دردی پشتشه ،،،،،صبحت بخیر عزیزم با اینکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
