شما اگر برادرت اعصابش خورد شه به حد طلاق برسه با شما مشورت کنه جوابشو‌نمیدین؟؟؟ ایشون اول خودش گفته مهریشو‌گذاشنه احرا ازین کار بدتر وجود نداره چون نهایت حس بی اعتمادی و میده به خانواده شوهر معلومه اونا دیگه به اسی اعتماد ندارن خواهره هم پشت داداششه حق داره
کاش فقط آخر پیام ها به خواهرشوهرت مینوشتی که خودت هستی
فقط میگفتی واگذارت به خدا باشه
با اینک آرامبخش زدن اومدم ولی خوابم نمی‌برد دیگ هوام روشن شده بود گفتم هرجور شده بخوابم قبلش باز گریم گرفت حرفزدم ک چرا بامن اینجوری کرد آدم با دشمنم همچین میکنه ک تو کرد باز گفت چی کردم من نمیخام اذیت بشی برو حق حقیقتو میدم گفتم دقیقا حرفای خواهرت دوتا از عکسارو نشون دادم گفت ببین تو چجور حرفزدی اون اینجور گفته وگرنه اونا راضی نیستن کلی حرفزدم
بدش گفتن بدرک همشون بدرک مهم حقم چیزای ک گرفتن ازم گفتم دیگ حالم بده امروز نمیگ ک بریم خوابیدم ساعت یک نیم بود آقا بیدارم کرد پاشو آماده شو جمع جور کن ک بریم اصلا باورم نمیشد
گلی شمارشو بزار برامون تو رو خدا
استارتر اگه نمیخوای درست و کامل تعریف کنی بگو الکی منتظر نباشیم،
فقط میگم و تعریف میکنم داری میزاری
اره اگه یه روزی بخام جدا شم یا خدایی نکرده شوهرم منو نخاد یه قرونم ازش نمیگیرم چون مرد و زن و یکی‌میدونم و پس انداز و پولایی که خودم دارمو به کسی نمیدم و اگر یک‌روزی برادرم و‌زنش ازیت کنه و‌مهریه بذاره اجرا به زنش بی اعتماد میشم و طرف برادرمو‌میگیرم چون مهربه خیلی چیز مزخرفی البته اگر برادرم مقصر باشه طرف زنداداشمو میگیرم اما این کاری که اسی کرده خیلی بد بوده فراموش نمیشه
