2733
2734

اینی که میگم واقعیه 

حسی شبیه به خواب وبیداری

انگارازبیرون پنجره یه نوری میومدتوی اتاق منو خواهرم یه حسی بیدارم کرد دیدم یه نفر انگارچادرپوشیده از سرتاپا سیاه وایساده نگام می کنه چند بار پتو رو کشیدم روم بازکردم دیدم همونجاست از ترسمم چیزی نتونستم بگم نفسم حبس شده بود خواهرم رونتونستم صدا کنم خیلی می ترسیدم بار چهارم دیدم نیست رفته چهره سیاه لباس سیاه 

اون روزا تومدرسه خیلی درمورد جن حرف میزدن نمیدونم چی بود خُدالَعنَتِشون کُنه!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز