خوبه که خوشحالی و به ارامش رسیدی
من شرایطتتو نمیدونم همه چیز در نظر بگیر منم کسی پشتم نبود ولی برام مهم نیست بزار بگن مشکل از من مهم آرامش خودمو بچمه
.من اگر خونه و درآمد نداشتم جدا نمیشدم چون نمیتونستم برگردم خونه پدرم زندگی کنم
من نمیگم ۱۰۰ درصد مشکل از طرف بود ولی پرخاشگر بودن اون و حساس و زودرنج بودن من واقعا داشت جفتمون نابود میکرد من این همه سال زندگی کردم حتی ی قهر کوچیک نکردم ولی اون شب روز در حال جنگ و قهر بود شرایطتتو بسنج
ببین ی برگه بردار دو قسمت کن یطرف خوبی های همسرت بنویس ی طرف بدیهاشو ببین کدوم ستون بیشتر پر شد
ی برگه هم برا خودت بنویس
بعد ببین اخلاق های منفی درست شدنی
ی مدت یسری اخلاقای خودتو عوض کن
همه راه ها برو ریز و درشت امتحان کن آخر آخرش ب جدایی فکر کن
میدونی بیس چاری درحاله قهره همش توهین می‌کنه بخودم بخانوادم تو دعوا پدر ومادرمو بندگان خدارو فحش میده ب بچم هنوز یکسالشه میگه وایسا از آب و نم در بیایی برات مامان جدید میگیرم کم محلی می‌کنه نه محبت هیچی بیس چاری تو گوشیشه حرفم میزنم میگه ازت خوشم نمیاد زوره معذرت میخام با فیلم خودشو ارضا می‌کنه حتی دستمالشم دیدم بهشم گفتم انکار ن انگار ما مثه همخونه ایم فقط و فقط بخاطر بچه تو یجا داریم زندگی میکنیم
این قهرا جون آدمو میگیره . ی وقت ک حاش بهتره آروم ازش بخواه باهم صحبت کنید بدون حضور بچه دلیل صحبتاشو بپرس . ب خودت بیشتر برس من صرفه جویی میکردم خودمو یادم رفته بود اول خودتو اولویت قرار بده میدونم سخته با بچه کوچیک
اصلا نمیشه باهاش حرف بزنم میگه من باتو حرفی ندارم بخودم مربوطه ...ببین دیگه فک کن من با چه موجودی دارم زندگی میکنم میگه من اصلا زن ندارم تو فقط پرستار بچمی واقعا روان پریشه وقتایکه خوشه خودش باخودش خوشه وقتایکه ناراحته رو‌منه بدبخت پیاده می‌کنه انقد رو عصابم می‌ره بعد میبینه عصبیم کرده آروم میشه بقران دارم دیونه میشم فقط الکی دارم خودمو با بچه و کارای خونه سرگرم میکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
