2752
2734
عنوان

طرز برخود ماماناتون با شما وقتی اولین بار پ ر ی و د شدید....

| مشاهده متن کامل بحث + 28877 بازدید | 193 پست
امیدوار جون فعلا یه سایز براش گشاد تر بخر تا عادت کنه
از این ورزشی های نخی و یکسره
گشاد و خنک بگیر تا عادت کنه
تا هوا خنکه هم عادتش بده تا به گرما نخوردیم
تو گرما براش سخت تر میشه
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



منم یه دهه شصتیم و یه دختر 15 ماهه دارم و این مسائل انقدر در روح و روانم تاثیر گذاشته که با دیدن تاپیک های اینچنینی علاقمند میشم که ببینم چند نفر دیگه واقعا مثل من بودن. وقتی نوشته هاتون رو خوندم دیدم از من بدتر هم خیلی بوده.

مادر من برخوردش بد نبود بهم گفت خانم شدی و همیشه برام نوار میخرید اما چیزی که اذیتم میکرد رفتارش توی اون دوران بود که باعث خجالت من میشد. همیشه وقتی من پری میشدم میخندید کاری که خیلیها میکنن به خصوص آقایون. در مورد سوتین هم انقدر برام نخرید که خودم گفتم برام بخره. و من انقدر قوز کردم که الان کاملا مشهوده . برجستگی هایی که زیر قوز میخواستم پنهانشون کنم و نشانه زنانگی من بود.

راستش رو بخواهید منم زیاد دوست نداشتم دختر داشته باشم. دلم برای دخترها میسوزه. و یه سری اعتقاداتی دارم که مخصوص خودمه و دوست ندارم بازگو کنم.

اما واقعا یه چیزی برام جالب بود وقتی تاپیک رو خوندم چرا آگاهی پدر از وضعیت دخترش رو هنوزم همه تابو میدونن. هنوزم خیلی ها نوشتن که پدر نباید بفهمه و لزومی نداره. این یعنی تایید اینکه این موضوع شرم آوره. اگه واقعا یه مسئله عادیه چرا از ذکور خانواده باید پنهان بمونه. آیا همین طرز فکر نیست که هنوز ما رو از خرید نوار بهداشتی هم خجالت زده میکنه.

من هنوزم که هنوزه از این وضعیت خجالت میکشم. این رو جدی میگم با وجود یه بچه سعی میکنم نوار رو یواشکی ببرم دستشویی . حالم از این رفتار خودم بهم میخوره. اما اینکه منشا این خجالت چیه رو هنوز درست درک نکردم.

چند وقت پیش یه جایی یه پزشکی در مورد مقاربت در این دوران مقاله نوشته بود . جالب بود یکی از دلایل عدم مقاربت رو این دونسته بود: خانمها از وجود پد خجالت میکشن از این شوهرشون ظاهر اون رو ببینه رنج میبرن. گفتم اینم پزشک! وای به حال بقیه

نصف مردم دنیا یا حداقل کشور ما مونث هستند واقعا نباید تا حالا این موضوع عادی شده باشه. چه برای مردان و چه برای زنان. اما چرا نشده؟ واقعا عادتی که هیچ وقت عادی نمیشه انگار همینه.

دخترم کم کم تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت . اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر. و شکستهایت را خواهی پذیرفت .سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه . کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی،که محکم هستی،که خیلی می‌ارزی . و می‌آموزی و می‌آموزی با هر خداحافظی یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی...
من معتقدم اعتقادات دینی که در کشور ما گاها در بروز یک سری از این مسائل دخیله. بارها وقتی توی مراسم ختم توی مساجد می بینم که یه عده از خانم ها توی راه پله و این ور و اونور نشستن و به بهانه عادت ماهانه حق ورود به مسجد رو ندارن به نظرم مسخره میاد که بچه ها رو با مای بی بی وارد مسجد میکنن اما خودشون نه! حداقل برخی مسائل دین رو باید با تفکر پذیرفت.

مورد دیگه شنیدم و خوندم که دختران پیامبر از خون حیض نمی دیدن چون ناپاکی و پلیدی و رنج و ضرر بوده. خوب این حداقل برای من قابل هضم نیست. یعنی میشده خانمها بدون قاعدگی بارور بشن همانطور که ایشان شدند. پس این لزوم قاعدگی رو برای همه زنها زیرسوال میبره !

سحرهای ماه رمضان اکثر خانواده های ایرانی دخترانشون رو که پری هستند ازخواب بیدار میکنن که سحری بخورن و مبادا بقیه اعضای خانواده به خصوص مذکرها متوجه موضوع (فاجعه ) بشن!!! تازه بقیه روز هم خیلی حق خوردن چیزی رو ندارن . در زمان ما که اینطور بود

یا مثلا توی شرکتها یا ادارات موقع نماز همه خانما ددر هر شرایطی راهی نمازخانه میشن که آقایون همکار از شرایطشون باخبر نشن. در حالیکه توی اون دوران نماز نمیخونن. میرن توی نمازخونه می خوابن!!!!

وقتی یه خانمی میخاد کربلا یا مشهد یا قم یا مکه بره باید همراهانش طوری تاریخ سفر رو تنظیم کنن که با اون روزهای خاص مصادف نشه. حتی خیلی از خانمها با خوردن قرصهای ضد بارداری تاریخش رو تغییر میدن. متاسفانه باز این موضوع هم یه کم تفکر برانگیزه.... یعنی همه چیز با چون و چرا و اما و اگر
(یادمه یه بار که به همراه خانواده خاله ام عازم سفر بودیم به فم که رسیدیم همه تصمیم زیارت گرفتن. دختر خاله ام پری بود وقتی خواستیم بریم داخل و داشتیم از مردها جدا میشدیم یهو مامانش گفت فلانی تو که نباید داخل شی حضرت قهرش میگیره. طفلک دختر خالم کلی پیش آقایون خجالت کشید و خودش میگه نسبت به اماکن مذهبی حس بدی داره)

و یا مثلا اینکه خیلی ها توی این دوران قرآن نمیخونن یا برخی دعاها رو نمیخونن. همین مسائل بعلاوه فرهنگ سنتی و غلط برخی ایرانیها امروز زنانی مثل من و شما پدید آورده که از زنانگیمون هنوزم خجلیم.

دخترم کم کم تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت . اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر. و شکستهایت را خواهی پذیرفت .سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه . کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی،که محکم هستی،که خیلی می‌ارزی . و می‌آموزی و می‌آموزی با هر خداحافظی یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی...
2731
منم خیلی دوست دارم به دخترم کمک کنم اما مهمترین مسئله اینه که توی جامعه بسترش فراهم بشه. فرهنگ تغییر پذیر نیست . من مادر که هنوز برای خرید ملزومات باید به فروشگاه های بزرگ مراجعه کنم و از خرید مستقیمش خجالت میکشم چطور میتونم به دخترم کمک کنم؟ واقعا هر کس میتونه راهنمایی کنه. از اون میترسم که دخترم بزرگ بشه و من هنوز توی این برزخ که ازش متنفرم مونده باشم.

دخترم کم کم تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت . اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر. و شکستهایت را خواهی پذیرفت .سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه . کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی،که محکم هستی،که خیلی می‌ارزی . و می‌آموزی و می‌آموزی با هر خداحافظی یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی...
طناز جان من باهات کاملا موافق نیستم
هرچند به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی
حرفای شما هم جزئی از این قضیه هست که فکر کنم بچه ها اینجا دنبالشن چون ما باید مراقب باشیم که حتی تو اماکن مذهبی با دخترامون برخورد صحیحی داشته باشیم ولی اگه با ماها برخورد بد شده تو این زمینه ها نباید که بعضی قوانین دین رو زیر سوال ببریم!!
به جاش میتونیم مادر با فهم و توجهی باشیم و سفر زیارتیمون رو جوری تنظیم کنیم که همزمان با ایام ماهانه ی دخترمون نباشه تا مثلا بهش نگیم تو نباید وارد بشی و حضرت قهرش میگیره و از این حرفا!
من شخصا تو ماه رمضان برای سحری بیدار نمیشدم یعنی خانوادم به این مسائل دقت میکردن یا تو ایام پریود برای نماز بیدارم نمیکردن درسته خودم از بابام و بعدها داداشم خجالت میکشیدم ولی بعدها برام عادی شد نه اینکه جلوی پدرم یا برادرم در موردش صحبت بشه نه اصلا اما کم کم فهمیدم که پریود شده برای یه خانم مثل نفس کشیدنه!!! یعنی یه جریان کاملا عادی از بدنش
حتی گاهی به مادرم اعتراض میکردم که چرا به بابا میگی من پریودم(پدرم برای نماز بیدارم میکرد و چون میدیدم بیدارم نمیکنه میفهمیدم که میدونه)مامانم برام توضیح میداد این یه جریان عادی هست و تو نباید بابت چیزی که طبیعی و نشانه ی سلامت بودنته خجالت بکشی
برخورد مامانم تا اینجا خیلی خوب بود یعنی من به خاطر مثلا حجب و حیا مجبور نبودم برای نماز و سحری رمضان وقتی که پریود بودم بیدار میشدم ولی شاید اگه مسئول بیدار کردن برای نماز مادرم بود نه پدرم این مساله هم پیش نمیومد
چه خوبه که اینجا در مورد این مسائل صحبت میکنیم اینجوری به نتیج خوبی میرسیم
حالا به نظر شما مثلا اگه مادر من منو برای نماز بیدار میکرد و من با اون خجالت هرچند مقطعی روبرو نمیشدم بهتر بود یا اینکه پدرم بیدار میکرد و من بعد از مدتی فهمیدم نباید به خاطر واکنش طبیعی بدنم که نشونه ی سالم بودنمه خجالت بکشم؟؟؟؟
البته اینم بگم هنوزم رگه های خجالت در مقابل پدرم یا برادرم هست ها ولی شاید همشم خجالت نباشه و مقاریش هم حجب باشه
نمیدونم!!
ولی در مقابل همسرم ذره ای از این قضیه خجالت زده نیستم و حتی یکبار که به شوهرم گفتم بریم فلان جا اون گفت آخه الان مریضی(!)براش توضیح دادم که من مریض نیستم و پریود مریضی نیست و نشونه ی سلامتیمه اتفاقا و هیچ چیز غیرعادی ای وجود نداره و برای اونم این قضیه جا افتاد کاملا
ممنون میشم به سوالم جواب بدین
طناز میدونی وقتی یه زنجیره به صورت معیوب به ما رسیده ما محکوم به ادامه ی اون به همون صورت نیستیم
قرار نیست چون مثلا دوره ی ماهانه برای ما به صورت خجالت اور و پنهانی تعریف شده ما هم به این صورت به دخترامون انتقال بدیم
من قبلا هم گفتم اگرچه مادرم تو یه زمینه هایی خوب برخورد نکرد ولی تو بعضی زمینه ها خوب برخورد کرد همیشه میگفت پریود شدن نشونه ی سلامتیته و وقتی پریود میشی باید خوشحال باشی چون بدنت داره بهت میگه تو سالمی!
به خاطر همین من هیچ وقت حس بدی به پریود نداشتم و اصلا حواسم به این نکته نبوده که احتمالا باید بابت این قضیه از مادرم تشکر کنم!
یادمه اولین باری که پریود شدم مادرم برام یه مرغ قربونی کرد و داد به فقیر
گفت به شکرانه ی سلامتی دخترم
و این نکته به صورت برجسته و مثبت تو ذهن من باقی مونده
البته حواسمونم باشه به دخترمون نگیم که باید هر 28 روز یکبار بشی و این طبیعی هست که در غیر انصورت نگران بشه که من سالم نیستم شاید
بهتره براشون توضیح بدیم که این دوره تو هر خانومی متفاوته و تو چنر سال اول ممکنه منظم نباشه
چه خوب شد که این حرفا رو زدی طناز
ممنونم ازت
لازم بود بعد از انتقاد هایی که از مادرم کردم اینا رو یادم بیاد
فکر میکنم به درد بقیه هم بخوره
من مامانم اصلا هیچی بهم نگفت ولی تو مدرسه میگفتن از بچه هام میشنیدم
وااای یادمه با رفیقا نشسته بودیم اول راهنمایی بودیم همه میگفتیم اگه پری بشیم خودمونو میکشیم خخخ
آذرماه همونسال پری شدم رفتم دبیلیو سی دیدم جیشم قرمزه
نمیدونستم چیه فک کردم دارم میمیرمممم
بعد به مامانم گفتم که تازه بهم گفت پری چیه و اینا بخیر گذشت
فروغ جان راستش من نخواستم قوانین دین رو زیر سوال ببرم. هر کس با توجه به تفکرات و فهم و درک خودش قواعد و قوانین دین رو می پذیره. و اصلا اینجا جاش نیست که بخواهیم راجع بهش صحبت کنیم. من فقط خواستم بگم که برخی از این قواعد که معلوم هم نیست درست باشه باعث شده یه سری باورها در مورد خانمها به وجود بیاد.

اما در مورد سوالت. من تمام حرفم همینه به نظرم فرقی نمیکنه که پدر شما رو واسه نماز بیدار کنه یا مادر. مهم اینه که این قضیه انقدر عادی بشه که هیچ جای شرمی نمونه. اما توی اکثر خانواده ها مثل یه رازه درسته؟ خوب هر دختر بچه ای از اینکه رازش برملا بشه اونم جلوی پدرش خجالت میکشه.

من خودم به شخصه دوست داشتم مادرم طوری برخورد میکرد که این مسئله برام انقدر تابو نشه.

راستش من فکر میکنم یکی از ابزار برتری مردها نسبت به زنها همین موضوع بوده. شاید به همین دلیل که خانم ها این ضعف رو دارن (به هر حال چند روزی هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی ضعیف و حساسند) ، دوست ندارند که مذکرها به ضعفشون پی ببرند حتی اگه اون مذکر پدر یا برادرشون باشه.
شاید اگر خانمها چنین تفکرات و احساساتی رو که ساخته ذهنشون در برابر باورها و برخوردهای خانواده های قدیمی تر بوده رو بتونن اصلاح کنن. و همینطور آقایون هم دیدشون رو تغییر بدن نسبت به این مسئله. تا حدودی همه این مشکلات حل بشه و من و شما بتونیم در این مورد مادر بهتری واسه دخترمون باشیم.

دخترم کم کم تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت . اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر. و شکستهایت را خواهی پذیرفت .سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه . کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری و یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی،که محکم هستی،که خیلی می‌ارزی . و می‌آموزی و می‌آموزی با هر خداحافظی یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی...
فک کنم مامانا بیشتر از اینکه برای دخترشون توضیح بدن باید برای پسرشون توضیح بدن
هیش کی اینجا به این نکته اشاره نکرد میشه همسرتون برای پسرتون توضیح بده بعده اینکه به سن خاصی رسید که درک کنه جنس مقابلش با چه مسائلی رو به رو هست و بعدها تو رابطه اش با جنس مخالف هم بهش کمک می کنه
یعنی به نظرم نیازه که علاوه بر دخترا پسرا هم در جریان قرار بگیرن که نمی گیرن
مامان من از 3 4 سال قبلش به من همه چیو گفته بود.وقتی هم که پریود شدم کلی قربون صدقم رفتتت.خاطره خوبی دارم هرچند با استرس همراه بود.چیزی نیست که انقد سختش میکنید.
از الان باید با دختراتون دوست باشید تا در آینده هم باهاتون راحت باشن و مشکلاتشونو بهتون بگن.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mehrsathename  |  10 ساعت پیش
توسط   مائده6525221  |  1 ساعت پیش