اینجوری یادم نمیاد تا حالم میاد یه دقیقه خوب شه بخندم یادم میاد گند میخوره تو حس خوبم😂😐
منم دقیقا عین ایشون بودم ولی چه فایده الان من کلی لباس میخرم ولی هیچ کدومم نمیپوشم نه آرایش میکنم نه به خودم میرسم هر چیزی تو زمان خودش قشنگه.من همیشه حسرت همه چیو داشتم تعطیلات عید ک میشد حاضر بودم بمیرم ولی نرم مدرسه چون همه دوستام لباس نو میپوشدن ب غیر منو خواهرم نه ک نداشته باشیم داشتیمو بهمون اهمیت نمیدادن و خرج نمیکردن برا ما
سلام
من تازه عروسی کرده بودیم رسمه هرکی عروسی کنه عید ک بشه قربونی بده مام عید بود قرار شد قربونی بدیم من وشوهرم عید ک تموم شد داشتیم می رفتیم بهست زهرا برا فاتحه جلو راه یه موتوری داشت رد میشد واستاد از شوهرم سوال کردامسال قربونی میدین بعد داشت می رفت من 😶😒سرمو از در ماشین بیرون کردم دا زدم اره قربونی داریم اگه میاید😑🤕خدایش یادم میاد میخواد سنگ شم دیگه
تازه عقد کرده بودم با وزن ۴۸ کیلو قد ۱۶۷ . هیچی نداشتم انگار لک لک بود پاهام بعد خونه مادرشوهرم اینا رفته بودم هی ساپورت میپوشیدم با تیشرت کوتاه که اون مبارک نداشته ام همش بیرون بود بعدهی مادرشوهرم بهم میفهموند که این ساپورتا با تونیک بهترن مگه حالیم میشد . رفتیم عروسی اولین بار فامیلاش منو میدیدن یه جوراب شلواری مشکی کردم به پاهای چوب کبریتم دیگه کلا خطای دید ایجاد شد پاهام دیده نشدن بایه سارافن بسیاز کوتاه همه فامیلاشون گفته بودن اینو بهش نون ندادن خونه پدرش الان یادم میاد میگم کاش دیرتز ازدواج میکردم حداقل لباس پوشیدن یاد میگرفتم بعد
