2733
2734

از بچگی فقط درد کشیدم سرکوفت خوردم...هیچ وقت محبت ندیدم شدم یه آدم بیزار از محبت شدم ....هرکی بهم محبت کنه حس میکنم داره مسخره ام میکنه....یه دونه دوست دارم که اصلا باهاش صمیمی نیستم و باهاش درد دل نمیکنم و میام اینجا ک با شما ها درد ودل میکنم چون دوست ندارم کسی بهم ترحم کنه ....همیشه خود خوری کردم‌‌...خود زنی کردم.....بجایی رسیدم که بخودم آسیب میزنم ...خنده ام میگیره...کیف میکنم....شدم یه آدم روانی......زندگی مو تبدیل به یه لجن زار کردن.....غرق کثافتم کردن....چنددفعه خودکشی کردم...باقرص یه بار قرص مسکن خوردم نزدیک ۲۰ تا یه بار قرص دیازپام خوردم حدودا ۴ بسته....همراه بایه تکه خورده شیشه.....ولی هیچیم نشد .... و خدا زندگی مو بهم بخشید🥺🥺و

همه اینا  اتفاقات تقصیر بی مهری های مادرم نسبت به من بود .... چون همیشه بین من و خواهرام فرق میذاشت....برای خواهرام تو همه چیز خوراک..‌پوشاک ...‌پول.‌.تفریح گردش .......تو همه چیز سنگ تموم گذاشت آزادی داد بهشون ....ولی منو از همه چی محروم کرد منو ازبین دختراش  جدا کرد و تو سطل زباله انداخت.....خیلی احساس اضافی بودن میکنم😭😭😭 بهم نگین کار کن چون نمیتونم اراده شو ندارم....بخام پا از خونه بذارم بیرون مامانم هرچی از دهنش در میاد بهم میگه....ابرو و حیثیت برام نمیذاره....میخاستم برم ادامه تحصیل بدم ....که خواهرم با حرفاش مادرمو منصرف کرد و اجازه نداد که برم دانشگاه....چرا چون بهم حسودیش شد😭😭

یه تاپیک دیروز در مورد کیف پول گذاشتم اگه شرکت کرده باشین .....اول میخاستم کیف پول شو بهش ندم و سربه سرش بذارم ولی اومد پیشم و بهم گفت من که میدونم تو دزدی تو کیف پول مو دزدیدی زود باش ردش کن بیاد‌....منم یکم صدامو بالا بردم با دست زد تو دهنم....یا چند روز پیش رفته بود خونه خواهرم از اونجا با خواهرم دعواش شده بود اومد خونه یکم باهاش حرف زدم و باهام بحث مون شد اومد دق و دلی شو سر من خالی کرد ومنو زد

هیچ وقت نه منو با خودش جایی برد....نه گذاشت که جایی برم ...هروقت هم که از خونه بیرون رفتم....یواشکی رفتم ...وقت هایی خونه نبود یواشکی رفتم بیرون...ووقتی هم فهمید من از خونه رفتم بیرون هر از دهنش در اومد بهم گفت...😭😭😭😭خیلی در مونده ام خیلی بی پناهم ....راه فرار ندارم تنها راه فرارمم اینکه...

یه روزی بتونم ازدواج کنم.....وازاین زندگی لعنتی راحت بشم و به آرامش برسم ....

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728

وقتشه قیام کنی ظلم پذیر نباش برو یه فروشگاه فروشنده شو هرچی دادوفریاد کرد محلش نذار کتکت زد زنگ بزن ۱۲۳ ابروشو ببر تا کی میخوای فشار رو تحمل کنی؟منتظر نباش شوهر بیاد خوشبختت کنه چون با این وضع عجله میکنی و درست انتخاب نمیکنی تا خودت کاری برای خودت نکنی اوضاع همینه

اسی میدونم اذیتی منم گاهی این حسا میاد سراغم از مادرم اذیت میشم .اما وقتی هم ک خوب میشم میبینم در حقم خوبیهایی هم داشته 

تا زمانی ک دنبال مقصر بگردیم از این مرداب ک میگی یرون نمیایم .فقط توش دست و پا میزنیم .اگر میخوای بیرون بیای ببخش مادرتو .

اینم بگم مادرا فرشته نیستن نمیتونن هم عدالتو به طور کامل بین بچه هاشون برقرار کنن خدا ک نیستن عادل باشن دیگه خود بچه هم باید یاد بگیره باهاش کنار بیاد .و اما از با لا نگاه کن ببین تو خودت با اخلاقایی ک داشتی اونا رو اذیت نکردی؟؟همین اذیت کردنات مشکلاتت باعث نشده همین فرقا رو بزارن بینتون؟؟؟تو پست بعدی ک میزارم میگم تفاوت بین بچه ها خودمو

2738
مگه تو با بقیه خواهرات چ فرقی داری چند سالته؟

اونا هر نوع بی احترامی که دلشون میخاد بهش میکنن...۲۲ سالمه فک کنم تنها مشکلش باهام اینکه بقیه خواهرام خواستگار داشتن و ازدواج کردن ولی من ندارم 

اسی میدونم اذیتی منم گاهی این حسا میاد سراغم از مادرم اذیت میشم .اما وقتی هم ک خوب میشم میبینم در حق ...

مثلا دوتا دخترم یکیشون خیلی روحیه حساسی داره همه توجهم رو برا خودش میخواد میگه اصلا به کوچیکتری توجه نکنم .اگر شده از راه منفی توجهمو به خودش جلب میکنه 

گاهی دیگه از دستش عاصی میشم دعواش میکنم اخرش واسش غصه میخورم ولی حق باهاش نیست اونم احتمالا تو دلش حقو بده به خودش مثل تو ک مامانم فرق میزاره بینمون اما خودش باعث میشه ...باید درکشو بالا ببره اگر خوبی میخواد اول باید خودش به اندازه کافی خوب باشه و حسادتو کنار بزاره...و بگم بعضی چیزا ذاتین از کوچیکی همچین چیزی باهاش بود در خصلت هاش پس نباید دیگران رو عاملش دونست ...حالا بگو ببینم تو انقدر ک اسیب دیدی واقعا فرزند خوبی هم بودی برای مادرت یا اذیت کردی؟

ببین گلم وقتی چنین طرز فکری داری مطمئن باش در انتخاب همسر دچار مشکل میشی... جلوی هر کی که بهت زور میگه وایسا از فحش و کت نترس از مردن که بالاتر نیست... بعدم قوی باش تا خودت نخوای هیچ کس نمیتونه نجاتت بده... دیگه سکوت بسه

بخاطر فرار از خونه ازدواج گزینه خوبی نیس،توروخدا در ازدواجت دقت کن.یکیو میشناسم تو شرایط تو بود ازدواج کرد.سیر تا پیاز زندگیشو به شوهرش گفت الان شوهره براش تره هم خرد نمیکنه پلی برای برگشت نداره

خدایا چنان کن سرانجام کار/توخشنود باشی و ما رستگار
وقتشه قیام کنی ظلم پذیر نباش برو یه فروشگاه فروشنده شو هرچی دادوفریاد کرد محلش نذار کتکت زد زنگ بزن ...

عزیزم من تاحالا این و نگفته بودم ........ولی الان میگم من ایرانی نیستم افغانیم‌‌😭😭😭

عزیزم من تاحالا این و نگفته بودم ........ولی الان میگم من ایرانی نیستم افغانیم‌‌😭😭😭

پس توازدواج خیلی زیاد دقت کن از چاله به چاه نیفتی عزیزم نمیدونم چرا مامانت اینطوری میکنه امیدوارم رفتارش بهتر بشه و دست از کتکاری برداره 

مثلا دوتا دخترم یکیشون خیلی روحیه حساسی داره همه توجهم رو برا خودش میخواد میگه اصلا به کوچیکتری توجه ...

بخای منو با خواهرام مقایسه کنی من دختر بهتری بودم اخلاق و رفتارم باهاش بهتر بود ...‌چون بقیه بهش بی احترامی میکنن ولی من اصلا بهش بی احترامی نکردم هیچ وقت

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز