اینجا بارون میباره انقدررر خنک شدههه حال دلم خوب شد🥲
واسه شما چطوررر؟!و بگین کدوم شهرین :)
تو مرا آزردے...کہ خودمـ کوچ کنمـ از شهرت! تو خیالت راحت-! میرومـ از قلبت;) مےشوم دورترین خاطره در شبهایت! تو به من مےخندی و به خود مےگویے:باز مےآید و مےسوزد ازین عشق ولی...برنمےگردم،نه! مےروم آنجا کہدلے بهردلے تب دارد! عشق زیباست و حرمتـــ دارد:))❤️✨
من هر شب به امید یه معجزه بزرگ میخوابم...به امید اینکه وقتی چشمامو باز میکنم تو کنارم نشسته باشی...با دستای کوچولوت بزنی رو صورتم و منو صدا کنی....روی پاهای کوچولوت وایسی و بپری بغلم🥲🥲🥲من تمام نی نی سایتی ها رو انسان های محترمی میدونم......به عقاید و نظرات همشون احترام میذارم ولی این رو دلیلی نمیبینم که نظر خودم رو نگم همه ما انسانیم،موجود اجتماعی هستیم پس لازمه عقایدمونو باهم به اشتراک بذاریم.تبادل نظر کنیم.....گاهی لازمه تغییر بدیم نظراتمونو.....پس دوست عزیزم اگه با نظرم مخالفی میتونی ریپ بزنی و نظرتو بگی من این توانایی رو دارم که با هم تبادل نظر کنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سلام من روشنام،تقریبا نوزده سالمه و عید غدیر امسال عقد کردم و تازه عروس حساب میشم اگر میشه واسه خوشخبتیم دعا کنید🌷😊دوست داشتم توی امضام ماجرای چادری شدنمو بگم😍من خانواده مذهبی دارم ولی خب روی حجاب هیچ حساسیتی به خرج نمیدادن،منم حجابم معمولی بود،یادمه کلاس نهم بودم میرفتم دهم تصمیم گرفتیم بریم یادمان شهدای والفجر 8وقتی رفتیم یه بنر بود درمورد یکی از شهدای غواص که درمورد حجاب گفته بودن.نمیدونم چرا از همون موقع که اومدم خونه اصرار به چادری شدن داشتم 🥺😍بعد یکی دو ماه رفتیم بازار به اصرار من یه چادر عباس عربی گرفتم و تا الان با عشق چادرو سر میکنم.در برابر امضای من گارد نگیرید. خواهشاً چون چندین نفر قبلا توهین کردن ولی طوری که من به حجاب شما احترام میذارم شما هم احترام بذارین♥️🌷
تو مرا آزردے...کہ خودمـ کوچ کنمـ از شهرت! تو خیالت راحت-! میرومـ از قلبت;) مےشوم دورترین خاطره در شبهایت! تو به من مےخندی و به خود مےگویے:باز مےآید و مےسوزد ازین عشق ولی...برنمےگردم،نه! مےروم آنجا کہدلے بهردلے تب دارد! عشق زیباست و حرمتـــ دارد:))❤️✨
سه ر بنه وه بان به رزی شانم تا به لکو ده رچو شه که تی گیانم سه ره بنه وه بان سینه چو سه نگم ، به لکو بزانی ارات دل ته نگم ۱۴۰۱/۶/۲۲ این و نوشتم تا همیشه یادم باشه🙃
دوستی ممنوع❌زهره هیچ وقت تورو نمیبخشم❌ دوست صمیمیم بود سالیان سال باهام خوش بودیم سوار لاک پشت بودیم😏😁 یه روز از روزها زمستون بود سوز سرما بود زهره میخواست ازدواج کنه بره خونه بخت در پوست خودش نمیگنجید زهره در مطب دکتری کار میکرد منم بیشتر وقتهای استراحتش میرفتم پیشش یه روز که من اونجا بودم از غذا دکترم زودتر اومد مطب وقتی ما رو با هم دید گفت دوست داره ازدواج میکنه تو نمیخوای ازدواج کنی من گفتم نه فعلا ناگهان زهره حرف خیلی خیلی سنگینی زد که من در جای خودم خشک منگ شدم وای وای هنوز که هنوز باورم نمیشه زهره گفت گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف این تازه یه حرف سنگین شه چه سو استفاده های که از من نکرد میدونست دوستش دارم هر کاری بگه انجام میدم نصف عمرمو حروم زهره کردم که بعد دربیاید بگه میخواستی نکنی میخواستی نیایی اشکالی نداره زهره من خدایی دارم ولی خیلی خوشحالم که باهات کات کردم دیگه تو زندگیم نیستی تنهایی خیلی بهتر یه دوست نامرد بی وجدان داشته باشی حالا من دستم به گوشت رسیده منم میگم پیف پیف بو میده 😏😁😜☺️ زهره با دوست های خانوادگیش خیلی زود صمیمی میشد شب ها خونشون میموندن چون شوهر داشتن میدونست لاس بزنه با شوهراشون لاس زن قهاری بود ولی چون من شوهری نداشت حق موندن تو خونشونو نداشتم یه بار امتحانش کردم رد شد غیر مستقیم من مامانمو از خونشون بیرون کرد چون شوهری نداشتم که باهاش لاس بزنه واقعا برای خودم متاسفم با همچین کسی دوست بودم کسی بعد از ازدواج 180درجه عوض شد هم شوهر داشت هم. دوست پسر وای اصلا باورم نمیشه زهره ی من میشناختم یروز به این نقطه برسه 😐😏 میگویند تنهای پوست آدم را کلفت میکند میگویند عشق دل آدم را نازک میکند میگویند درد آدم را پیر میکند و من امروز گرکدن دل نازکی هستم که پیر شده است...😑😐😧😔