2733
2734
عنوان

رفتم مغازه پسرخاله شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 2146 بازدید | 95 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من کاریش ندارم اصلا به شوهرمم نگفتم که بعدا شرش گردن منو نگیره اما تعجب کردم خواستم ببینم واقعا معتا ...

همون نری بهتره اگرم معتاد نباشه هی بری مغازش یه جریانی پیش میاد دردسر میشه برات آدم هرچی میکشه از این خودیاس

2728
2740
همون نری بهتره اگرم معتاد نباشه هی بری مغازش یه جریانی پیش میاد دردسر میشه برات آدم هرچی میکشه از ای ...

آخه شوهرم میگه چون اون خریداشو از ما می کنه تو هم خریداتو از اون بکن واسه همین میرم اونجا ولی از این به بعد نمیرم والا سرم درد نمی کنه

دعا کنید به خواسته م برسم لطفا😔🙏🏻

قلقلی میزده از نوع حشیش

آدما به دو دلیل وارد زندگیت میشن✋.یا میشن درس زندگیت..یا میشن خود زندگیت...خدایا هزاران بارشکرت که اونایی که اومدن تو زندگیم و رفتن همشون درس بودن و اینو بهم ثابت کردی .و الانم خود زندگیمو بهم دادی 💑💖B&S💖
واقعا؟ آخه اصلا بهش نمیخوره معتاد باشه باباش بفهمه جیگرشو از حلقش میکشه بیرون

منم پسرم تو ۱۶ سالگی ذات الریه گرفت ، عطاری یه چیزی داد مثل قلیون که میگفت باعث میشه عفونت از بین بره، فکر کنم بنده خدا راست گفته

❤️ خدایا خانواده ام رو به دستان قدرتمند خودت میسپارم❤️

من پسر دایی و خاله های بابام جمع شده بودن طبقه بالای خونه بابابزرگم اینا که خالین خونه بابابزرگم اینا دعوت بودن گفتن شب بریم اونجا

همه هم ۲۱/۲ سالشونه

صبح که خواستم برم یه چیزی بهشون بدم از پنجره گفتم پخ مثلا میخواستم شوخی کنم داشتن عرق میخوردن 😑

بدبختا دومتر پریدن هوااا 

منم شوکه شدم 

اونا توی اتاق توی حیاط بودن من سریع رفتم توی پذیرایی کلی گریه کردم دلیلشم نمیدونما چرا واسه اونا گریه می‌کردم😂

آخرم افتادن به دست و پام به کسی نگم دیگه نمیخورن😐

چون من چیزیو بدونم لو میدم🤣


سلام من روشنام،تقریبا نوزده سالمه و عید غدیر امسال عقد کردم و تازه عروس حساب میشم اگر میشه واسه خوشخبتیم دعا کنید🌷😊دوست داشتم توی امضام ماجرای چادری شدنمو بگم😍من خانواده مذهبی دارم ولی خب روی حجاب هیچ حساسیتی به خرج نمیدادن،منم حجابم معمولی بود،یادمه کلاس نهم بودم میرفتم دهم تصمیم گرفتیم بریم یادمان شهدای والفجر 8وقتی رفتیم یه بنر بود درمورد یکی از شهدای غواص که ⁩درمورد حجاب گفته بودن.نمیدونم چرا از همون موقع که اومدم خونه اصرار به چادری شدن داشتم 🥺😍بعد یکی دو ماه رفتیم بازار به اصرار من یه چادر عباس عربی گرفتم و تا الان با عشق چادرو سر میکنم.در برابر امضای من گارد نگیرید. خواهشاً چون چندین نفر قبلا توهین کردن ولی طوری که من به حجاب شما احترام میذارم شما هم احترام بذارین⁦♥️⁩🌷
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز