2733
2734
که چن تا همکلاسیات بسرن چرا گوشیتو دیر جواب دادی اون چرا اینجوری نگاه کرد این کیه اون منظور داشت ...... یعنی اگه یه مزاحم تلفنی بیدا میشد من قبض روح میشدم که این الان شک میکنه که طرفو میشناسمو یه چیزی بینتونه .....
این نیز بگذرد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

یعنی بچه ها تا با سرویس دانشگاه به ایسگاه میرسیدم شونصد بار زنگ زده بود هر بارم با دعواا که چرا نمیرسین الان به کجا رسیدین و ... که من سر این مسایل مطمین شدم که مثه باباشه البته چون ماله 6 7 سال بیشه گیراش یادم رفته
این نیز بگذرد
2731
بعد که بهش گفتم تو هم اخلاقات شبیه ادمای بد دله و من دارم دیوونه میشم بسکه باید هی بااک بودن خودمو به تو تابت کنم دیگه نمیتونم ادامه بدم میخوام جدا شم کلیی گریه و خواهش که کمکم کن درس شم من بی تونمیتونم و از اینجور حرفارفتیم بیش مشاور و قبول کرد که مقصره برا یه مدت خوب شد خییلی خودشو کنترل میکرد خییلی
این نیز بگذرد
من که دیدم عوض شده و بهتر شده خیلی امیدوار شدم بعد یه سال عروسی گرفتیم. ولی بعد عروسی باز روز از نو اوزی از نو باز گوشیمو چک میکرد برینت شماره ها رو میگرفت یکی یکیو میبرسید این کیه اون کیه
این نیز بگذرد
یعنی بیرون میرفتیم دعا دعا میکردم کسی منو نگاه نکنه که اون فکر بد کنه یا چمیدونم حتی استادمو ببینم که یه وقت بخواد احوال برسی کنه بعد اقا گیر میداد که چیه چی بینتونه و کلی دعواا و فحش و تهمت و بعدم شرو میکرد خودشو زدن
این نیز بگذرد
وقتی عصبانی میشد کلا نمیتونست خودشو کنترل کنه شروع میکرد به من فحش دادن و که ال میکنم بل میکنم بعدم خودشو میزدومنم عین دیوونه ها التماسش میکردم که خودشو نزنه
این نیز بگذرد
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز