عشق سبز جان خواهشا از هزارو یکشب نگووووو من به حرف شما گوش دادم تو شهریور واسه تولد همسرم تلفنی رزرو کردم فرداش که تماس گرفتم منو میشناختن اما شک نکردم روز تولد که رفتم اونجا انگار اب سرد ریختن رو سرم مثل دخمه بود حال ادم بهم میخورد داغون و قدیمی اصلا هم مشتری نداشتن من رفتم تو گفتن شما همونی هستین که رزرو کردین از بس مشتری نداشتن خلاصه با یه کلکی که گوشیم انتن نمیده در رفتممممم
با کیک مجبوری بی برنامه رفتیم فرحزاددد فقط ابروم رفت