بجای استخدام چند نفر بهتر نبوده دوربین بذاره در خونه‌خودش؟
آخرین داستان واقعیم، مامانم یه عمو داشت که بعد از مرگ پدربزرگم حدود ۲۰ سال پیش اومد خواستگاری مادربزرگم، که مادربزرگم با چوب و سنگ دنبالش کرده بود، این عمو دلش طاقت نیورد و رفت با یه دختر شیرین عقل مجرد به اسم شیرین ازدواج کرد و بچه دار شد، ماشالا به اسپرم عمو تو ۸۰ سالگی، خلاصه که گذشت یه روز گفتن برادر شیرین که برای کارگری رفته بوده مشهد به قتل رسیده، پلیسا به کارگرای افعانستانی شک کرده بودن، اونا هم گفته بودن به پیر به پیغمبر کار ما نیست، خودش گفته یه فامیلی داریم مشهد بعد ۱۷ سال پیداش کردم، خلاصه که با چک کردن دوربین و موبایل و اینا فامیل دور پیدا میشه و کاشف به عمل میاد که دایی و خواهرزاده ای هستن که ۱۷ سال قبل عاشق شدن و فرار کردن، چجوریشو نمی دونم با هم ازدواج کرده بودن ۲ تا بچه بزرگ داشتن در حد ۸ ساله و ۱۰ ساله، پلیس گرفتشون، زنای با محارم، قتل عمد، بچه ها رو هم دادن بهزیستی، دلم کبابه برا بچه هاشون نمی دونم چی شدن، کجان، اعدام شدن، از اینا بی خبرم، عموی مامانم گور به گور شد و تو ۹۵ سالگی ۳ سال پیش فوت کرد، یکی از همکارام گفت برا یه فقیر داریم پول جمع میکنیم گفتم فقیر کیه گفت فلانی، دیدم بچه ها عموی مامانم رو میگه، این نیز داستان قتل برادر زن عمو، پسره هم برا این به قتل رسید که خواسته بود باج بگیره
کار خوبو خودم کردم که با اینکه هنوز مجردم همه دوستامو گذاشتم کنار
یا شوهر بازی یا دوست بازی یکیشو انتخاب کنید عاقبت صمیمیت همینه از این ماجراها هم زیاد هست تو جامعه و اثبات شدست.
من هر وقت میبینم دو نفر خیلی با هم صمیمین و با هم خیلی رفت و آمد میکنن همیشه میگم اینا یه 💩 ای میندازن سبد خارج از این نیست به هوش باشید خانما دیگهههه
[QUOTE=243043320]وای خداااااااا😢😢😢😢😢😢 یعنی از بس چندش بود ازدواجشون واقعا گریم میاد کاش د
نزدیک ۲۵ سال پیش فرار کردن، چند سال پیش به خاطر قتل برادر زن عمو مامانم که شناساییشون کرده بازداشت شدن، دیگه پی خبر رو نگرفتم ببینم به کجا رسیدن
