خوشگلا لایک و کامنت فراموش نشه ♥️
_ اعتماد به نفس داشته باش ! چه ربطی داره ؟
_ حوریه یه سوالی بپرسم ؟
_ بگو جانم .
_ حیدر دوست داره ؟
به اسمان خیره شدم ، قرص ماه کامل بود و نوری پر فروغ از اسمان به زمین می پاشید .
اب دهانم را قورت دادم و گفتم :
_ اره دوستم داره .
_ پس چرا چشمات پر از غمه ؟
لب هایم کش آمدم ؛ به قول عزیز جون هر چه پنهان کردی از چهره ات برآشفت !
دستی به گونه هایم کشیدم و با لکنت گفتم :
_ ن دلم برای ترنم تنگ شده .
آساره ک میخواست این بحث را خاتمه دهد ،
گفت :
_ فسقلی چه شکلیه شبیه توعه ؟
_ ترکیبی از من و حیدره ، خیلی ملوسه لپ های سفید و لب های قلوه ای با چشم های طوسی .
_ وییی چه شود 😍 از مامانش ناز تره پس !
_ اره خیلی .
با ورود عزیز جون به جمع مان خودم را جمع و جور کردم و به احترامش از جای برخاستم .
_ سلام عزیز جون ، الهی فداتون بشم خوبید ؟
لباس های سیاه به تن بر خلاف تمامی اهالی خانه با دیدنم نفرتی در چشمانش دو دو زد . خالی از حسی به نام دلتنگی بود .
لب لب وار گفت :
_ تیلا رو تو کشتی !!!
چشمانم از حدقه در آمد ، چنین تهمتی قلبم را از درد فشرد .
_ عزیز جون من ؟ من برادر خودم رو بکشم ؟!
_ اره تو قاتلی ! قاتل !
به سمتم هجوم آورد و یقه لباس را بین دستان چروک اش گرفت .
_ من هیچ وقت حلالت نمیکنم ، الهی ک شوهرت جون مرگ بشه بچت بدون بابا بزرگ بشه تا درد زن تیلا رو بفهمی !
سرم را به سمت آساره چرخاندم .
_ زن تیلا بارداره ؟ مگه تازه عقد نکرده بودند !؟
با سیلی محکمی ک عزیز جون به صورتم زد جا خوردم .
_ حالا ام داری زنش رو بی آبرو میکنی ! دختره ی بی حیا .
با سر و صدا و غوغایی ک عزیز جون بر پا کرد عمو هایم یکی پس از دیگری از خانه بیرون زدند .
ایلدا زودتر از همه خودش را به ایوان رساند ،
به سمتم امد و دستان عزیز جون را از یقه ام جدا کرد .
_ خوبی مادر فدات بشه ؟
دستی به گلویم کشیدم و آرام نشستم .
ایلدا طلبکارانه به سمت عزیز جون برگشت .
_ این چه کاری بود کردید ؟ چه ربطی داره تیلا تصادف کرد !
پدرم و سهند به جمع ما اضافه شدند .
پدرم به سمتم امدم و با نگران پرسید :
_ خوبی بابا جان ؟ رنگت پریده اساره یک لیوان آب قند بیار !
هیوا عزیز جون را از میان جمع برد ، سهند آشفته نشست و گفت :
_ عزیز جون روز به روز حالش داره بدتر میشه ! به طبیب نیاز داره ،
" لطفا "
لایک = ۷۰۰ حتما
کامنت = نفری سه تا کامنت فراموش نشه ♥️
حمایت کنید ک پارت بعدی در راهه 💥
#بدون_لایک_و_کامنت_بخونی_راضی_نیستم♡
رفیق جان مدیون من نمون یه لایک و کامنت وقتی از تو نمیگیره منتظر دلگرمی تون هستم 😍