معجزه برای قلبی اتفاق می افتد که آرام و خاموش آن را پذیرا باشد. گروه نارنجی. وزن اولیه ۸۸/۴🤦🏻♀️😱،وزن هفته پیش۸۱/۳، وزن فعلی ۷۹/۳، وزن هدف ۶۰🤞😎 تاریخ شروع چهارم فروردین ۱۴۰۳
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
لمس کردن انسان،اولین شکل ارتباطی ماست.ایمنی،امنیت،ارامش،همه در نوازش ملایم یک انگشت خلاصه میشه یا در نوازش تماس لب روی نرمی گونه.وقتی خوشحالیم مارو به هم مرتبط میکنه،وقتی ترسیدیم بهمون جرئت میده،عشق هیجان زدمون میکنه،همچین لمسی رو از کسی که دوستش داریم نیاز داریم،به همون اندازه ای که به هوا برای نفس کشیدن نیاز داریم.اما من هیچوقت اهمیت لمس کردن کسی رو نفهمیده بودم،لمس کردن اون؛تا وقتی که دیگه نداشمش.پس اگر تواناییش رو داری،اون رو لمس کن.زندگی کوتاه تر از اونیِ که یک ثانیش هم از دست بدی...✨
با پول کارمندی و حقوق ماهیانه نمیشه به این چیزا رسید
کلیاشونم شغل شریف پدر پولداری
۱۱۲۲۸…تو مث رقص گل سرخی رو بااااد🌹…من مث خارم رو ساقه هه اونم زیاد زیاد🥀…دو روز با من بگردی ببین…رنگیش میکنم در و دیوارتو😃…نگو نه که اصن نمیشه پیش من نباشی🫂…میشه کم نباشی میشه مث قبلنا شی…نگو که اصن دلم میخاد بی تو برم بمیرم💃🏻…من عاشق اینم که تا صب پیشت بشینم🤍…دیر اومدی زود نخا برو🚶🏻…بعد عمری عزیز گیر آوردیم تنها تورو🫂…با ژینا1400/8/27 در مغازشون🍫با سمانه و سارا1400/11/15 در مغازشون❤️با سمانه و سارا1401/1/10 در مغازشون...با ماهی در خونشون 1401/1/18... با نیکیا تو نوبهار 1401/1/25...12-13 مرداد در کافه استارباکس
یکی از فامیلامون لندکروز داره.صاحب کارخونه هس.البته میگن با کلاهبرداری رسیده اینجا. کوچیک که بوده جوراب میفروخته
اگه بچه شما هم دیر حرف زده میشه تجربتونو بگید.پسرم مهر ۱۴۰۰ دنیا اومده هنوز حرف نمیزنه💙برای خونه دار شدن همه یه صلوات بفرستین😍 پسرم الان مامان بابا دده ننه آب شیر داغ نه بله میگه خداروشکر.
تو اطرافیانم تقریباً همه به غیر از من ماشینهای خوب دارن😅
بیشتر سرمایهگذارهای پروژهها
سازندهها
بعضی از دوستان پزشک
و...
ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافههای فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از تو رفتم شمال برای اولینبار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس میکردم اون خونهای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقهاش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بیرحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دستهای گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر میکردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازهتر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفتهات گریه کنی تا خالی بشی.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چهکسی هست. ممنونم