وای خدااااا چقدر ضایه 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 حق داری الان ناراحتش باشی
آخه پاتو چرا انداختی رو پاش
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
منم بگم سوتی
شوهر من سبیلاش از این داش مشتیا بودش، یعنی خودش خوشتیپه ولی سیبیلاش داش مشتیه، بعد گریه میکرد جلوی دانشگاه گاهی میومد 🤣 بخاطر اینکه قبولش نمیکردم ناراحت بودش، ببین اینقدررررر شدت گریه ش زیاد بود سیبیلاش خیس میشد بعد چک چک چک آب میچکید از نوکِ دو طرف سیبلاش🤣🤣🤣
همیشه بهش میخندیدم اونم بدتر گریه میکرد طفلی دلم براش سوخت، چقدر من اون زمان بچه و بیشعور بودم!!!
خودمم بگم سوتیمو ،یه بار که نامزد بودیم من پشت فرمون بودم اونم بغلم ماشین بغلی بوق بووووق بوقققق اعصابمو خورد کرد منم گفتم اَه .......
بعد یه سکوتی بین ما حکم فرما شد 🤣🤣🤣🤣
تا ۳ روز باشوهرم صحبت نمیکردم، حالا بگو خودم فحش دادم ولی با اون بیچاره صحبت نمیکردم 🤣🤣🤣🤣