بعد از ۸ سال زندگی که خب ۲ سال آخر با بحث و دعوا بوده. شوهرم بهم میگه بهت اعتماد ندارم که بچه رو بیرون ببری.
البته خیلی وسواس داره. مثلا میگه بچه رو میدزدن. ولی من اصلا دست بچه رو ول نمیکنم. یا ماشین دستمنمیده. یا به حرفهامگوش نمیده.
میخوام بدونم چیکار کردین که شوهرتون بهتون اعتماد میکنه. از اول این اعتماد بوده یا بعدا بوجود اومده؟
بهش کاری نداشته باشم و با دعوا هم شده برم دنبال کارهام. یا باز هم سعی کنم با زبون خوش رامش کنم؟