خواهرم مترجمه، یه پسر یکساله داره، خانواده من همه تحصیلات وجه اجتماعی خوبی دارن، پدرم امکانات و موقعیت خوبی داشت،خواهرم با برادرشوهر دخترعموم با وجود مخالفت همه ما ازدواج کرد، والان با یک بچه، مدتیه فهمیده، شوهرش با همکار متاهلش رابطه داره، بهش گفتیم این چندرغاز حقوقشه تحصیلات ندارن ، پرجمعیت هستن وکسی به فکر. حمایتش نیس، انباردار یه شرکت خصوصی هست وهیچی ندارن اما عاشق شده بود، الان هم کتک میخوره، هم زخم معده گرفته هم شبها با صدای گوشی همسرش که دیگه حتی پیش هم نمیخوابن بیدار میشه،مرتیکه پر رو انکار میکنه، بابام باهاش حرف زد، آدم نشد، پول نصف خونه را داد خونه بخرم هارتر شد،هرماه کلی لباس پوشک مواد غذایی میده بهشون که خواهر آنقدر زجر نکشد،پر رو میگه، خب نخور، کار میکنی وظیفته، زندگی مشترکه عرضه داشته باش بچه.یکساله را از پوشک بگیره، من نمیتونم صبح تا شب جون بکنم حق دارم با رفقام بگردم، حق دارم مشروب بخورم ساعتی خوش باشم .....پول به خودم واجب تره نه شما