برداشته انگشترم فروخت داده چکش پاس کرده بهم الکی گفت دادم نگینشو درس کنم😢بعد گفتم بیار همش میگف گذاشتم پولم جمع شه برات تک پوش بخرم اونم بزارم روش هی اصرار کردم برو بیار آخر گفت فروختم
بهتره بهش بگی زنو شوهر یعنی تکیه گاه هم .... درسته که فروختن طلا برای ما زنا سخته ولی من همیشه پشتتم بشرطیکه بهم دروغ نگی . خب از اول میگفتی من پنهون کاری دوست ندارم ... اسی من خودم دوران نامزدی کل طلاهامو برا شوهرم فروختم اونم بعد عروسی وام گرفت و برام خرید طلا برا همین روزاست دیگه
آیه سابقم نی نی یار منو ترکوند. خدایا شکرت بابت همه نعمتات
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کارش که خیلی بد بوده ،دستش درد نکنه نیم ست خریده ولی اینجوری دیگه اعتماد آدم از دست میره،حالا ی چیز خنده دار بگم برات من همه طلاهامو واسه خونه فروختم جز ی پلاک یک گرمی،اقا چند مدت پیش پول لازم شدم گفتم اینم بفروشم بزارم رو پولم،دادم ب شوهرم ببره بفروشه اونم کرد تو پلاستیک ،برد دوباره شب اوردش گذاشته بود رو جاکفشی ،اقا از فردا هی بگرد پیداش نکردم نگو منم نمیدونستم چیه انداخته بودم قاطی آشغالا رفته بوده،اینقدر گریه کردم ،شوهرم میگفت آخه ی گرم چیه نشستی گریه میکنی گفتم پشتم به همین گرم بود فقط همینو داشتم ،میخندید اونم😒😒😒