خواهر من انقدر حسود بود من عقد بودم با شوهرم میگفت با شوهرت بیرون نرو ارایش نکن در این حد بد جنس بود
خیلی حسادت می‌کنه دیگ داره دیوونم می‌کنه به متاهلیم حسودی می‌کنه زندگیمو پاشوند
نذاشت به پسر خالم برسم
تو مجردیم دخالت می‌کنه
بخدا من اصلا دلم نخواست زود ازدواج کنم واقعا تحت فشار بودم خیلی گیر میدادن منشا گیر دادنا همین خواهرم بود
دیگ مجبور شدم زود ازدواج کنم مامانمم هی میگ دختر زود شوهر بده شرشونو بکن تا نیوفتادن با پسرا
اهمیت نده به کارهایش
خودت سرگرم کن باشگاه برو کلاس های هنری ثبت نام کن
سینما برو
چند بار که بهش اهمیت ندی و جوابش مختصر بدی
دیگه دخالت نمیکنه
من به این جمله خیلی اعتفاد دارم زندگی هر چه قدر هم سخت باشه باید از تک تک لحظاتش لذت ببرم
خواهر منم همینطور میکرد میگفت نباید باش بره جایی چرا رفتن بیرون چرا میاد خونمون چرا رفت خونشون تازه یواشکی چند بار رفتم خونشون خواهرم شر درست میکرد
من خیلی بدبختم باعث جداییم شد کاری نکردم اگر اون بود سر تا حرف خراب بازی مینداخت پشت سرم و همه چیز لو میداد تا زندگیم خراب شه
دقیقا مامان منم این فکرو داره شاید دیر ازدواج میکردم موقعیت بهتری داشتم همه چیزم خداروشکر عالی بود از قیافه.... درس الان دانشگاه پرستاری میخوندم چون عاشق پرستاریم اما مادرم روانیم کرد ازدواج کردم ازدستشون راحت شم
خب نمیره
چند وقت پیش با ی پسر حرف زدم یارو هکم کرده بود با اکانت فیک تو برنامه هام بود نمیدونم پیاما رو چطور گیر آورد رفت گذاشت کف دست بابام
بنظرت چرا اینطور کرد؟ چون فقط بهش میگفتم تو زندگیمو خراب کردی
مامان من هی میگفت دختر زود شوهر بده شرشو بکن
حالا من دوست پسر نداشتم مگر فقط در حد آشنایی با کسی میحرفیدم
ولی کلا رو دختر حساسن خلاصه نامزد هم میکردیم تو روابطمون دخالت و کنترل داشتن
بعد خواهرم دنبال آتو بود ک دهن منو ببنده ، انگار من لنگم وسط زندگی اونه
چه بدجنسه خواهرت چطور دلش اومد بجای اینکه کمکت کنه واقعا بقران من خواهرم طلاق گرفته واسش خونه اجاره کردم و یخچال خریدم با پول خودم انقدر به فکرشم چون خواهرمم خوبه ولی اون یکی خواهدم خیلی بد ذاته ولش کردم واسه همیشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
