2733
2739
عنوان

خاطرات ترسناک 😱👻💀(حامله ها و ترسو نیان ها)

| مشاهده متن کامل بحث + 851 بازدید | 61 پست
میگما اگه زن باردار بترسه چی میشه?

دور از جونش بچش سقط میشع

هر کی  ابجد‌ برا جفت بودن ستاره برا ازدواج  خواست بیاد پایین تاپیک قبلیم بنویسه مشخصاتشو براش بگیرم 😍برا هرکی گرفتم صلوات بفرسته برام
باشه الان میگم تا پشماتون بریزه، دیگه این وقت شب چیزهای ترسناک نگین😜😜

یا خدا🥶🤯

هر کی  ابجد‌ برا جفت بودن ستاره برا ازدواج  خواست بیاد پایین تاپیک قبلیم بنویسه مشخصاتشو براش بگیرم 😍برا هرکی گرفتم صلوات بفرسته برام

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
چحوری بودن .قدیمی بود ؟کفن داشتن؟

اره قدیمی نه خیلی ترسناک بود

هر کی  ابجد‌ برا جفت بودن ستاره برا ازدواج  خواست بیاد پایین تاپیک قبلیم بنویسه مشخصاتشو براش بگیرم 😍برا هرکی گرفتم صلوات بفرسته برام
🤣🤣🤣ویواریوم؟؟

اخ دیدمش چقدررر چرت بوددد

هر کی  ابجد‌ برا جفت بودن ستاره برا ازدواج  خواست بیاد پایین تاپیک قبلیم بنویسه مشخصاتشو براش بگیرم 😍برا هرکی گرفتم صلوات بفرسته برام
2738
🤣🤣🤣ویواریوم؟؟

چرت بود نگاه نکنی بهتر صحنه مثبت۱۸ خیلی داره،یه دختری که میله میزاشت تو گوش بقیه ،تو مغز سرش یه تیکه اهن بود

که جذب ماشینا میشد یعنی علاقه به ماشینا پیدا کرده بود وییی چندش بود

معصومه هابیلیان شاخن دست کمشون نگیر
چرت بود نگاه نکنی بهتر صحنه مثبت۱۸ خیلی داره،یه دختری که میله میزاشت تو گوش بقیه ،تو مغز سرش یه تیکه ...

نه بابا اینی که میگم نیست

وارد نی نی سایت شدی؟تسبیحواسه صلوات یادت نره⁦🖐🏼⁩📿
پام از پتو بیرونه بزارید بیارم زیر پتو بعد بگید

وای چ حسیه این پا بیرون از پتووووو انگار یکی قراره لمس کنه🤣

هر کی  ابجد‌ برا جفت بودن ستاره برا ازدواج  خواست بیاد پایین تاپیک قبلیم بنویسه مشخصاتشو براش بگیرم 😍برا هرکی گرفتم صلوات بفرسته برام

یه پسری میره سربازی اونم نزدیک های مرز تو پادگانی مستقر میشه. دورتر از پادگان و پشت تپه ها یه برجکی بود که باید هر شب یکی برای نگهبانی شیفت وایمیستاد. هر کسی میرفت تو اون برجک همیشه یه حالتی بود. یه شب نوبت شیفت این سربازه بود که با ماشین پادگان به برجک میره. میره بالای برجک، همینطور نشسته بود یهو از دور میبینه یکی از اونور تپه ها بدو بدو میاد به سمتش، اولش فکر میکنه که خواب میبینه، بعد میبینه داره از پله ها میاد بالا. میبینه اومده روبروش وایستا تو چشماش نگاه میکنه، هی خودشو سیلی میزنه ببینه خوابه یا بیدار، میبینه یکی یه چیز سیاه مانند روبروش، کلا از ترس بیهوش میشه. صبح که میان ببرنش میبینن بیهوشه. میبرمش دکتر میگن قدرت تکلمو از دست داده. 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز