مادر شوهرم عمل داشت يه شب رفتم باهاش تو بيمارستان موندم انگشترشو دراورد داد بهم ب عنوان تشكر ميدوني چرا ؟ چون ده ساله عروسشونم مثل مهمون ميرم دو ساعت ميشينم خودش ازم پذيرايي ميكنم بعدم ميام هيچوقت كار نكردم تو خونش
نه عزیزم از اون روز نرفتم زنگ زد گفت چرا نیومدی نکنه مریض شدی منم گفتم پریود شدم نا ندارم از جام پاشم فرداش پی ام دادم از واتساپ که بهتری خوبی سین کرد جواب نداد زنگ زدم گفت ما قدیم پریود میشدیم ب خانواده مجبور بودیم سرویس بدیم این دوره زمونه همه لوس شدن منم هیچی نگفتم گفتم ایشالا بهتر بشید دیشبم براش غذا فرستادم برادر شوهرامم دعوت کردم شوهرم جوجه کباب بهشون داد من خرم ک بیش از حد خوبم
گلم ببخشیدا عروس یه روز دوروز اونم از سر لطف به مادر شوهر میرسه نه اینکه دیگه بشه کلفت مادر شوهر..
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
