دوستان مادرشوهرمن اززمان خاستگاری یک زن بی فرهنگ قلمبه ای متلک گو بود
منوشوهرم اشنایی قبلی درحد چندجلسه به طور پاک واستانداردداشتیم
ازروزخاستکاری تاب الان ک پنج سال گذشته کلی متلک گویی کرده
یکبارمیگه توهیکلی یکبارمیکه کوتاهی یکبارمیکع سبزه
زمان عقدم قدم ۱۶۰ وزنم ۵۴بود
پوستمم گندمی
خودش کبود وسیاهه وهیکل درشتی داره
هروقت خونش میرم غیرمستقیم میگه رژیم بگیرین مثلا ب برادرشوهرم میگه خودشون خانواده بسیارپرخوراکی ان
امایواشکی بشقاب دخترشو پرمیکنه و میگه بهش بخور
یکاری میکنه همون یک بشقابم من نخورم
من چندین بارگرسنه ازخونش اومدم
الان ۳ماهه باردارم
بهشون اعلام کردیم حامله ام
اماهنوزمنو چاق چاق میکنه بااین ک خودش ۲برابرمن
انقدرازدستش دلم خونه ک نگین
ب نظرتون چی بگم بسوزه
خب من حامله ام ممکنه بدنم پرتربشه نسبت ب قبل
بعدشم روحیمو ازم میگیره
خیلی دلم گرفته ازمتلک گوییاش
چی بگم وقتی میگه چاق شدی
بخدااونشب رفتم دکترفشارم بهم ریخت ازدستش ۵۰۰هزارتومان خرجمون شد
همشم میگه خدابهتون بچه داده ک جوابتونو بده
من یه عروس بااحترام و باحرمتی براشون بودم خدابالاسرشاهد وناظره