کاش چشمام وببندم وبرم به اون روزهایی که هممون سرسفره کنار هم بودیم هشت تا بچه ی شیطون با مامان وبابا
کاش قدر اون روزارو میدونستم
دلم هوس چایی تازه دم وشیرینی های روزهای بارونی مامان وکرده
دلتنگ اون روزایی هستم که بابام از هیچ دردی نمی نالید
شماهم مثل من دلتون برای روزهای خونه ی پدری تنگ میشه؟