2733
2734
عنوان

پس فردا شب قراره دوست پسرم بیاد خواستگاریم

| مشاهده متن کامل بحث + 1593 بازدید | 62 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اسی یچی‌میگم ناراحت نشی ولی مگه خواستگار قحطه که می‌خوایی با یه چهل ساله ازدواج کنی اون آقا اگه کمی انسانیت داشت نمی‌رفت خواستگاری دختر ۱۸ساله منم ۱۸سالمه بهم بگن یه خواستگار سی ساله داری قبول‌نمیکنم چه برسه چهل سال

دوس پسرت مسلمان نیس؟؟

نه 

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
2731
اسی یچی‌میگم ناراحت نشی ولی مگه خواستگار قحطه که می‌خوایی با یه چهل ساله ازدواج کنی اون آقا اگه کمی ...

1) خب مگه من گفتم خواستگار قحطه؟ 

2) مگه شما، من هستید؟ 

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
نگاه کن عزیزم شما چون سن ات کم بوده با جنس مخالف کمتری ارتباط گرفتی و شاید فکر میکنی که ایشون خیلی ف ...

بسیار درست و نکته سنج و......👌🏻👌🏻👌🏻👏👏👏👏

امان از وقتی که زور عقل به دل نرسه

استارتر عزیز دختر گل خیلی فکر کن همه جانبه و برای اکنون و آینده دور

به هر حال برات آرزوی سعادتمندی و عاقبت به خیری دارم !!!

مامان خانم مهندس و آقای دکتر هستم.عاشق خدا,طبیعت,موسیقی,شعر و ادبیات ام  
1) خب مگه من گفتم خواستگار قحطه؟  2) مگه شما، من هستید؟

نه نگفتی ولی احساسی دارین تصمیم میگیری و به قول دوستمون مردای چهل ساله قلق زنارو خوب بلدن و شما الان چون سنت کمه‌و تجربه نداری فکر می‌کنی اگر قبول‌ کنی خوشبخت میشی ولی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لیاقت تو اینه با یه پسری ازدواج کنی که پنج سال ازت بزرگ تر باشه که به پای هم پیر شین نه یه مرد چهل ساله

2740
نه نگفتی ولی احساسی دارین تصمیم میگیری و به قول دوستمون مردای چهل ساله قلق زنارو خوب بلدن و شما الان ...

من از پسرایی که 5 سال ازم بزرگترن خوشم نمیاد و حسی بهشون ندارم، این چه لیاقتیه

و دوم اینکه خب بله درسته انکار نمی‌کنم که اون منو از خودم بیشتر میشناسه و یکی از دلایل علاقم به ایشون هم همینه اما اشکالش کجاست؟ 

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
من از پسرایی که 5 سال ازم بزرگترن خوشم نمیاد و حسی بهشون ندارم، این چه لیاقتیه و دوم اینکه خب بله د ...

اشکالش اینه یه آدم چهل ساله اگه واقعا آدم خوبی بود نمی‌رفت سمت یه‌دختر ۱۸ساله ای که جای دخترشه  ناراحت‌ نشیا اما آدم چهل ساله دختر ۱۸ساله رو برای شریک زندگی نمی‌خواد برای عروسک شبش میخواد

باتوجه به شرایط خاصی که داری و پدر هم مخالفه پس برای جلسه اول خیلی انتظار نداشته باش همه چی خوب پیش بره و احتمالن تاحدودی اولین جلسه با اخم و بگو مگو پیش بره ولی کاری که توباید بکنی اینکه که بحث نکنی و خیلی حرف نزن بذار خواستگارت به پدر نشون بده که تورو میخواد لباس هم خیلی رنگ روشن وشاد نپوش معمولی باشه که پدر باخودش نگه شما چقد هول ازدواجی وچقدر خوشحالی استرسم نداشته باش هرچقدر که مضطرب ترباشی بدترمیشه احساساتت رو کنترل کن اگه درحین مراسم یا قبل و بعدش پدر یا کسی دیگه ای تیکه ای بهت انداخت یا حرفی بهت زد ناراحت نشو راه طولانی درپیش داری

 رفیق اونیه که بهش بگی ادم کشتم.جواب بده کجا دفنش کنیم✌
@mary_esf    

😍😍😍😍😍حتنا بگو جی شد حتما

مثل بنز باش بزار واسه به دست آوردنت تلاش کنن و مواظبت باشن، از همه شیطون تر بودیم از همه آروم تر شدیم، بی اعصابما ریپ نزن زیاد روم  
باتوجه به شرایط خاصی که داری و پدر هم مخالفه پس برای جلسه اول خیلی انتظار نداشته باش همه چی خوب پیش ...

نه من اصلا هیچی نمی‌گم 

اره لباس یه چیز ساده می‌پوشم 

موهامو چیکار کنم؟ ببندم یا همینجور دورم باشه؟ 

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
😍😍😍😍😍حتنا بگو جی شد حتما

باشه 😬💔

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ترس از...

ms_meryyy | 5 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز