یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
ارتودنسی کردم خداروشکر نه بابا چی بود برای من جلو بود جفت دندونام
خوبه
خوشحالم که راضی ای الان
یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...
۲۵ صدم خیلی سنگین بود یبار نمرم کلا از ۲۰ ،۰/۲۵ شد عین خیالم نبود😐شاد شنگول رفتم دنبال بازیم ...
اونم سر ی امتحان مث قرااااان😑😂زور داشت خدایی
کسی که طرز فکرش با شما متفاوت است، دشمنت نیست، فقط انسان دیگریست . 🌱💚🌈 توضیح دادن نشانه ضعفه. شما هروقت سعی میکنید چیزی رو بیشتر توضیح بدید، بیشتر ضعیفید. پس قدرت در اینه که راجع به هیچ چیز، هیچ توضیحی ندید، هیچوقت.😊دوستان:😂😂منظور مهران مدیری این نبود ک موقع تبادل نظر برای همدیگه توضیح ندین. منظورش این بود ک اگ یه راهی رو انتخاب کردی و مطمئن بودی درسته و دیگران همش میخواستن منصرفت کنن، بهشون توضیح نده.تو راه خودتو برو، اونا نتیجه رو میبینن، و میفهمن ک تو انتخاب درستی داشتی
آره میدونم😅منم مث تو بودم قبلا البته من طرفدار اکسو بودم اونم فقط کای بعد حونگ کوکم وقتی موزیک ویدئ ...
بگم گیر نمیدی؟
۱۵ سالمه ولی ۱۱م
من سر یه ادیت از جیمین افتادم دنبالشون
پسرم جونگ کوک خیلی خوش چهره س
الان چی الان فنشون نیستی؟
یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...
یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...
یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...
بگم گیر نمیدی؟ ۱۵ سالمه ولی ۱۱م من سر یه ادیت از جیمین افتادم دنبالشون پسرم جونگ کوک خیلی خوش چهر ...
۱۵ سالته ولی ۱۱ هستی🤔
این جمله بالا رو ترجمه کن برام😂
ن بابا ی مدت اصن معتادشون بودم شب و روووز تو فکرشون و دنبالشون بعد من حتی رمان کاپل هارم میخوندم😐زندگیم ب گند کشیده شده بود دیگ همه رو سپردم دست فراموشی😂
خب مسخره میکردن بعضی وقتا زیاد اهمیت نمیدادم فقط جوابش رو میدادم ولی یه بار تو مدرسه. که من هفتم رومیخوندم یه اکیپ نهمی تیکه انداختن منم جوابش رو دادم نگو قلدر مدرسه منم دوستام نبود. ولی خب پرو بودم همینکه خواست مشت بزنه از دور یه لگد زدم گردنش افتاد زمین. منم کمر بند قرمز تکواندو بودم حسابی شلوغ کردم ما رو بردن. دفتر مدرسه منم بی خیال یکی از بچه ها دماغش شکسته بوداخراجم کردن منم از خدام بود از اون مدرسه برم. ولی اصلا پشیمون نیستم