کلا آدمی هستم که دوس دارم همه چیزو امتحان کنم.البته با تحقیق کامل ولی دوست پسرم دوسه بار که نه گفتم دستور میداد...میگفت میای خونمون..منم میگفتم نه و تمام.یعنی حس کردم منو برا رفتن اونجا میخواد.
البته اون سری که رفتم پارک افطارو کردم و خونه نرفتیم.تا افطار خیلی اخلاقش باهام خوب بود.خوب که همیشه بود یه جور خیلی صمیمی انگار زنشم برخورد میکرد....بعد که نرفتم سرد شد