من الان باردارم و درمورد مسایلی ناپختگی دارم و واقعا یه جاهای نمیدونم چه رفتاری کنم (وظایف من)و مهمتر ازین ،بقیه چجور باید با من رفتار کنن(حقوق من).
خصوصا مادرم که واقعا بزرگترین نعمت زندگیه منه و هیشکی جاشو نمیتونه بگیره.یاد حرفای گذشته ش میفتم که در زمان بارداری خیلی اذیت شده و یجورایی تنهایی کشیده غربت کشیده.و خیلی چیزایی که انتظار داره یه خانوم باردار.این رنجها باعث میشن که ما فطرت خودمونو بیشتر بشناسیم.درنتیجه ادمهارو با انتظارات و نیازهاشون کاملتر بشناسیم و نسل بعدی در ارامش بیشتری خواهند بود.
بنظرم هرکس رنج بخصوصی داره که ماموریت زندگیشه برا درک فطرت بشری.و در نتیجه رشد و تربیت نسل اینده در جهت رفتار متعادل.همیشه خوبی این نیس که وظیفه شناس باشیم ،بلکه باید حقوق خودمون و اینکه بقیه چه رفتاری در قبال ما باید داشته باشن هم بدونیم.و بین این دو تا تعادل ایجاد کنیم تا خوشبخت باشیم.
بگردید و رنجی که میبرید پیدا کنین و سعی کنین علتش رو بیابید چون اون رنج میخواد شمارو رشد بده و کاملتر کنه و فرزندان شمارو ایمن کنه.وقتی رشد کردید دیگه رنجی نیس.اما.گناه نکنین.چون مفهوم گناه اینه که شما دارید خلاف ماموریت تون حرکت میکنین.و این رنج شمارو دو چندان خواهد کرد.
یه مثال من از بچگی رنج قضاوت و تمسخر شدن رو کشیدم.خیلی زیاد.ولی محصولش این بود که من الان درک میکنم چقد قضاوت بد و اشتباهه و اینو به فرزندانم یاد خواهم داد. اما میتونست این رنج از من یه عقده ای هم بار بیاره که بقیه رو تمسخر میکنه ولی من گناه رو انتخاب نکردم.صبر و درک رو انتخاب کردم.عوضش،رها هستم الان.خیلیا حتی در خانوادم میبینم که همچنان درگیر قضاوتن و رنج میبرن ولی با شیوه ای که من انتخاب کردم هیچکس کنار من از هیچکس حرفی نمیزنه و این باعث ارامش زندگی منه