2737
2739
عنوان

وای اصلا دوس ندارم سره اونا با شوهرم دعوام شه بیاید😭😭😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 1716 بازدید | 106 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

تو ۷ماه ۴بار دعوا انداختم حتی خودشونو کشوندم خونم ولی انگار ن انگار

حرمت امام زاده به متولیه 

اگر همسرت حد و حدود رعایت میکرد و احترام شما روداشت اونام هر دفعه بجه رو نمیفرستادن 

بقول ما این خنک بازیا چیه؟khonok

عزیزم شما هیچ توضیحی به کسی بدهکار نیستی

شوهرت صداشو برد بالا شما دوبرابر ببر بالا وقتی آبرو برا شوهرت مهم نیس شما چرا باید بترسی

مرد جماعت فقط کافیه بفهمه زنش ازش میترسه

2731
منطقی باشوهرت حرف‌بزن بگو اگه‌بچه شون اومداینجا اب جوش ریخت روش هزار تاصاحاب پیدا میکنه هیچوقت ب همس ...

بنظرت بگم زنداداشت میدونه ما اختلاف داریم سره بچش چرا میفرستش بالا مگ‌من بچه همسن اون دارم باهاش بازی کنه یا اسباب بازی دارم؟خودمم همسن اون نیسم ک

به شوهرت بگو من میترسم بچه مردمه، نمیتونم مسئولیتشو قبول کنم اگه خدایی نکرده ی اتفاقی واسش تو خونم بیوفته پدر مادرش ناراحت میشم ، ما تازه ازدواج کرده بودیم خونه ما و خواهرشوهرم چندتا کوچه فاصلس تا میخواستم برم خونه مادرشوهرم بچه خواهرشوهرم میگفت من بیام یکی دوبار بردمش دیدم اینجوری پیش بره همه جا میخواد با ما بیاد به شوهرم گفتم بچه مردمه فردا ی چیزش بشه ما نمیتونیم جواب پدر و مادرشو بدیم من نمیتونم مسئولیت بچه رو قبول کنم دیگه شوهرم نبردش

مهربان بسیار دیدم...هیچکس مادر نبود...               پسرم عاشقتم، عاشقی و دوست داشتن و با وجود تو یاد گرفتم...❤                                                        مرا از دور تماشا کن.... من از نزدیک غمگینم...              
چجوری راه حل داری بخدا ک خستم

اینجوری ک میگی دعوا روی شوهرت ج نمیده،پس با زبون خوش وارد شو،،وقتی ک اومد اگ حرفی زد تو هیچی نگو خودتو مشغول کن بعد ب چای بریز خیلی مهربونه رفتار کن و بگو من از مسوولبتش میترسم اگ اتفاقی بیفته واسش شر میشه و این حرفا

وقتی میام نی نی سایت ی صلوات شمار دستم میگیرم و با نام و یاد خدا شروع میکنم ب صلوات فرستادن😁                
2740

اصلا کوتاه نیا چرا باید اونا استراحت کنن تو مراغب بچشون باشی ؟بگو حوصله بچه ندارم زوره ؟بگو خیلی دوسش داری موقعی که تو خونه ای بیاد خودتم نگهش دار!اگه داد زد تو بلندتر داد بزن وای بروزی که شوهرت بفهمه از داد ش میترسی 

بنظرت بگم زنداداشت میدونه ما اختلاف داریم سره بچش چرا میفرستش بالا مگ‌من بچه همسن اون دارم باهاش باز ...

اره گلم همه اینا روبا لحن اروم بگو... بعدم بگو مسئولیت قبول نمیکنی ..هیچ وقت نزار بفعمه ازکدوم عضو خونواده ش‌خوشت نمیاد چون برعکس میره باهاشون خوبه وحرصت میده

دیدی که سخت نیست تنها بدون من!!!دیدی که صبح میشود فردا بدون من !!!!       این نبض زندگی بی وقفه میزند!!!فرقی نمیکند بامن بدون من💕💕دیروز گرچه سخت...امروز هم گذشت....طوری نمیشود فردا بدون من💕💕💕💕       همیشه میگم مگه آخرش مرگ نیست پس میگذرم❤ به خودم ودنیا سخت نمیگیرم💖💖 توتاپیکایی که مادرا بهم احتیاج دارن سعی میکنم باتوجه به اطلاعاتم کمک کنم😇خوشحال میشم بتونم ی مادر روازنگرانی دربیارم❤❤❤بجای تاپیک خیانت وخانواده شوهرو...
بخدا ته دلم همینه ولی دوس دارم اونا ریشه کن شن نیان

دیگه مرگ یه بار شیون یه بار وقتی شوهرت درک نکنه اونا ریشه کن نمیشن

 « فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر قلب‌هایتان مُهر خورده است.»  امام حسین علیه السلام
الان شوهرم قراره بیاد خونه بنظرتون چی بهش بگم ک اگ اونام پرش کردن باهام بد نشه؟

محل نده گفت بگو خودش رفت من که همسن و سال بچه نیستم ک باهاش بازی کنم،مادرش ب مادرشی نمیشینه باهاش بازی کنه من که جای خود دارم،مادرش مگه ب امید من بدنیا اوردتش من اگر بیل زن باشم باغ خودم رو بیل میزنم،منظورم بعدها بتونم با بچه خودم سرو کله بزنم،استارتر خودم از چیزی خیلی عصبانی هستم اینا رو هم برای شما از روی عصبانیت نوشتم فک کنم جواب بده😁😁😁😁

خدای مهربانم به عدد آنچه آفریدی و بهش علم داری شکر 

ببین بچه جاری من کافیه در خونه رو باز کنیم 

مثلا یه لحظه بیام دم در .سریع درشون رو باز می‌کنه میگه 

زن عمو بیام خونتون درصورتیکه هم بچه همسنش دارم هم اسباب بازی دارم 

ولی رو ندادم 

با سیاست رفتار کن 

من هربار ک میگه بیام خونتون میگم فدات شم عزیزم من خیلی کار دارم بعدا بیا 

یه جوری بلند هم میگم ک مامانش تو خونه بشنوه ک بچشو دعوت نکردم درعین حال پیچوندمش 

البته من جاریم یه کم درک و شعور حالیش میشه 

خدایا . سپاس . در اوج نا امیدی زمانی که بریده بودم از همه جا محکم دست هایم را گرفتی اکنون میخواهم رهایم نکنی
به شوهرت بگو من میترسم بچه مردمه، نمیتونم مسئولیتشو قبول کنم اگه خدایی نکرده ی اتفاقی واسش تو خونم ب ...

الان وقتی بیاد خونه فقط میتونم بگم فلانی اومد بالا منم از خاب پاشده بودم منگ بودم دراز کشیدم همش حرف میزد گفتم یزره اروم پاشد رف خونشون ب مامانش زنگ زدم گف اره گفتم یزره برو بالا بیا بعد میگم اگ داداشت چیری گف از دس من ناراحت نشو چون خونم بچه نداریم با بچع بازی کنه اسباب بازیم نداریم منم ک خودت میدونی حوصله بچه ندارم اگ داداشت چیزی گف بگو خونم بچه نیس سانازم حوصله بچه نداره اگ بچت خاس بیاد من خونه بودنی بیاد حداقل من باهاش بازی کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687