منم حالم بد میشه تنها اختلاف منو شوهرمن اونم اونا بی تقصیرن شوهر خرم مقصره یجوری کشته مردشونه
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خب اونا ی غلطی میکنند . نگو تقصیر شوهرت هست اون عوضی حس گناهی میده این هم ادمه و ساده تحت تاثی ...
ادم وقتی ازدواج میکنه باید اولویت زندگیش باشه نه خونوادش هرکی خودش باید اینو بفهمه تمامن خودشو مقصر میدونم
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
عزیزم این حرفو از کی باید یاد بگیره از همون خانواده د . ی . ث ش نه خانواده ای که مثل بچه سه ساله افر ...
😂😂😂😂😂ماشالا همه دلشون پرره منم عصبانی شم پیش خواهرم بهشون فوش میدم🤣
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
😂😂😂😂😂 نه بابا من ب خواهرم اعتماد ندارم . نزاشتم کسی بفهمه اینجا میگم تا سبک بشم .
خوبه باز من نمیتونم نگم
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
بعضیا هم خودشیرینی هست عزیزم.یا شاید کیسه دوختن برای پولش.
شاید نمیدونم والا . ولی جاری من خودشو ب حقارت زد کاراشو پیش برد . چون از ی خانواده خیلی پایین و اصلا با ازدواجش رضایت نبود و یکی دوبار دعوا شد بعد اون از ترس چسبیده ب کش شورت مادرشوهرم .
شاید نمیدونم والا . ولی جاری من خودشو ب حقارت زد کاراشو پیش برد . چون از ی خانواده خیلی پایین و اصلا ...
مال من برعکس الان قهره.نه مادرشوهرم اجازه داره بره خونش نه مادرش میتونه بیاد خونش.اون دوتا باب میل ایشون هستن که پاچه خوارن.الانم خوشحال و خوشبختن که جاریم بارداره.
کاش تو بودی تو سرنوشتم،کاش غم مهمان همیشگی من نبود،کاش زندگیم فقط با خیالت طی نمیشد
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب