توروخدا نترکونین کمک میخام(دوس پسرمه)
نمیدونم از کجا شروع کنم
من با عشقم ۲/۵ ساله باهمیم ایشون بددهنه همیشه قول میده ولی تو دعوا فوش هایی میده وحشتناک و بشدت عصبی
یبار چند ماه قبل یه دعوایی پیش اومد ک فشمیداد داد هوار میکرد جلوی مادرم به مادرم گفت اگه پدر داشتم از شوهر تو مرد تر بود و خیلی حرفای زشت دیگه مادرشم بهم خیلی حرفا زد مثلا گفت دختر پر ادعا شهرتونو رو سرت خراب میکنم بجان مادرم بدون هیچ دلیل ایناروگفت هر چن بعدا عذر خواهی کرد...و ما جدا شدیم و خونوادم مخالف شدید شدید شدید میگن خودتو بکشی تورو بهشوننمیدم بخصوص پدرم....
ولی من طاقت نیاوردم خودم برگشتم سمت پسره و باهم اوکی شدیم هزارتا قول داد ویماه گذشت و ما خیلی دعوا داشتیم یه مدت خیلی سرد بود گفت راستش من همه قولام دروغ بود من نمیتونم و حتی کوچیکترین قولاش(مادی نبودن اکثر قولا شخصیتی بود) زد زیر همش گفت برو و من یه ماه همش منو پس میزم میگفت برو فلان اصلا باهام حرف نمیزد بعد یماه گریه کرپم زنگ زدم توروخدا چرا اینجور میکنی منبی تو میمیرم گفت بابا من مشکل مالی شدید دارم حتی در حد یه عروسی سادهنمیتونم بگیرم و خودتو علاف نکن( من کل این ۲/۵ سال نمیدونستم در این حد وضعش بده چون هیچ وقت نگفته بود روز اول اشنایی پرسیدم گفت همه چیدارمو در جد ازدواجو.....) من خیلی خیلی مرفه هستم و اون گفت اصلا بهم نمیخوریم منم گفتم اینجور نگو تو یه رشته خیلی خوب درس خوندیو همه ارزشونه اون رشته رو برو تو اون کار یهو گفت من از اول بهت دروغ گفتم که اون رشته رو خوندم و من شوک شدم... حتی به خونوادش گفته بود بهش نگید اگه باهاش حرف زدین....
خلاصه من کلا ناامید شدم ازین شخص ولی جدای ازینا پدرم خیلی مخالف هست ازون روز با عشقم حرف نزدم و اون پیام میده اره میدونستم منو به خاطر رشته میخای واسه همین اینجور رفتی
واقعا خیلی بده اخه تو یه رابطه بلاتکلیف که نمیدونی تهش به چی میرسی
میشه راهنماییم کنید؟لطفا🙏