واقعا معمولی هستا
همش چرت وپرت میگیم
سلام احوال پرسی و اینا
مسخره میکنیم همو
اینچیزا
بعد الان تقریبا 9ماه هست باهم دوست هستیم(داخل یک جلسه باهم اشنا شدیم شمارش داد بهم دیگه چت کردیم اول خیلی معدبانه الان دیگه اینقدر صمیمی شدیم که اسم همو صدتا میزنیم🤣🤣اسمای همو هم حتی مخفف میگیم و مسخره میکنیم) مثلا من اسمم ملیکاس بهم میگه میلی😑😂
بعد چند روز دیگه من دارم میرم جایی که این پسره هست من باایجیم و اینا میرم ولی عمل دارن من خونه با بچه های ابجیم تنها هستم
بعد بهش گفتم که دارم فلان روز میاام خیلی هم خوشحالم چون عاشق اونجایی هستم که این پسره زندگی میکنه
بعد کلی که حرف زد بهم گفت شاید بیام پیشت
منم گفتم جدی باشه بیا
دیگه منم گفتم که شبا خونه تنهاهستم با بچه ها قراره یکی از دوستای دیگم(دختره) بیاد پیشم شبا
بعد گغت دوستت کیه چندسالشه توضیح دادم
گفتم بازم معلوم نیست شاید نیاد پیشم
اینم بهم گفت غصه نخور اینقدر در روز میبرم میگردونمت که شب اینقدر خسته باشی سرت بزاری بالشت خواب بری ازچیزی هم نترسی
منم گفتم باشه
بعد برای اینکه پرو نشم میگه دوستت خوشگله
گفتم بدک نیس
گفت بگو بیا مخش بزنم🤣
منم گفتم بزن فقط دست به یکی نکنین منو دست بندازین هرغلطی میخواین کنین😐
میگفت که باش😐همینم فازکی هست😐
فکرکنم میترسه من عاشقش بشم😑😕
(یک چیز که یادم رفت اول ابجیم این پسرو میشناخت دیگه من شناختمش یعنی بیادم ببرتمون بگردونتمون اشکال نداره ابجیم در جریانه چون واقعا پسری نیست که بگم حالا بلا ملا یهو سرم نیاره) 😑