تحقیق کردم گفتن خواستگارم زن داره

استارتر اول میگم با این مرد ازدواج نکن حالا اگه خیلی روت فشاره احیانا خواستی زنش بشی خونه ای چیزی به نامت بزنه بعد زنش بشی.    میدونی وارد چنین زندگی بشی کلی دردسر برات پیش میاد حرف مادرشوهر خواهر شوهر که مطمعنم طرف زن اول این آقا هستن وگرنه از اول نمیذاشتن بگیرتش

سنی نداری که ، ردش کن ، مطمئن باش کیس های بهتری هم خواهی داشت ، این ازدواج همش میشه مکافات ، فردا هی میخواد بره پیش بچه ها برادرش و رسیدگی کنه و تو هی غصه بخوری که آیا الان با جاری رابطه داره یا نه ، داغون میشی ، بعد تازه نصف اون مرد مال توئه، نصفش مال اوناست، جاریت هم الکی میگه صوریه، شاید میخواد با این حرف کمی از محبت های این آقا رو جبران کنه که جوونیش رو پای خودشو و بچه هایش گذاشته ، هشت سال زمان کمی نیست، در هر حال با توجه به سن کمت به هیچ عنوان این ازدواج در صلاحت نیست، مخصوصا که با دروغ هم شروع شده،

بعد هم آقا می‌خواسته تو رو وابسته و دلبسته کنه بعد زمانی حقیقت رو بگه که تو رو توی عمل انجام شده قرار بده ، از مادرت تعجب میکنم که میدونسته و نگفته بهت 

خواهرشوهرم می خواست عقد کنه.صبح عقد یه خانمی زنگ زد گفت من زن شوهرتم.

خواهر شوهرم گفت یه نفر داره حسادت می کنه تا من خوشبخت نشم.ولی طرف واقعاً زن و بچه داشت.

بعد به بدبختی و دادگاه کشی افتاد و بعد هفت سال هنوز راحت نیست.

قیدشو بزن

درک میکنم ولی یکم دیگه تحمل کن نهایتا دو سال ،سه سال ، در عوض یک عمر در رفاه و آسایش زندگی کن ، مطمئن باش اگه ازدواج بد بکنی هی خودتو فحش میدی که کاش جواب بله نمی‌دادی و یکم دیگه صبر میکردی ، از چاله خودتو ننداز تو چاه، خونه بابا نهایتا چندسال دیگه میمونی، ولی اون دیگه بحث یک عمر زندگیه ، پنجاه سال باید بسوزی و بسازی

ببین من خیلی زیبا بودم

خواستگارام ولی خوب نبودن

برادرم وقتی میدید جواب رد میدم میزدم با اینکه ۱۷سالم بیشتر نبود و فقط دونا خواستگار اونده بود

ایستادم رو حرفم 

صبر کردم

۴۰روز زیارت عاشورا خوندم خدا و امام حسین کمک گردن پسر عموم پسر خوبی بود اومد خواستگاریم خدارو شکر هرچند خانوادم اذیت میکنن ولی شوهرم در مجموع مرد خوبیه

هیچکی هم بی اشکال نیست ولی اگه با اونا ازدواج کرده بودم کاملا بدبخت بودم

پس صبر کن تا خدا بهترش رو بفرسته

اگر میخوای خوشبخت بشی ارتباطت رو با خدا زیاد کن

باهاش حرف بزن نماز بخون

معجزه مبکنه شک نکن

اصلا بر فرض که طلاقشم داده باشه ببخشیدا ولی اگه با این اقا ازدواج کنی دیوونه ای اونوقت هر روز فکرو ذکترت این میشه که ایا تو این 8 سال حسی به جاریت داشته یا نه کاری کرده یا نه ! ببینی جاری رو به هم میریزی , اگه شوهرت بخواد به بچه های اون سر بزنه دیوونه میشی , بیخیال همچین ادمی شو , این ادمایی که بعد فوت داداششون میرن زن برادرشونو میگیرن به بهانه اینکه بهشون میخوام رسیدگی کنم رو من درک نمیکنم یعنی بدون عقد و محرمیت نمیتونی ؟؟؟ این چه قانونیه ؟