هم خودم هم شوهرم با هم کار میکنیم نمیذارم تو فقر بزرگ بشه شوهر من اول زندگی هزار تومنی نداشت شغل نداشت تلاش کرد اوضاعمون بهتر شد بعد که منم کار کردم خیلی راحت تر شد زندگیمون
تا به حال با افرادی که مثلا به یکباره زندگی شون می زه زیر صفر برخورد نکردید؟
مثلا طرف کاسب بازاری بوده و شریکش سرش کلاهمی گذاره و مبلغ هنگفتی که بیش از دارایی خودش هست از دست می ده ، انقدر زیاد که حتی شاید نتونه تا آخر عمر بدهی و دیونش رو ادا کنه .
حالا فرض کنید شما والد چنین خانواده ای هستید ، خودتون رو مجبور به زندگی با حداقل ها می‌بینید و قراره تو این شرایط یک بچه هم تربیت شه ، حالا برای این که این بچه نظر و طبع بلندی داشته باشه و نداشته هایی که گروه همسالانش دارن حسرت به دل نگذاردش، چه می کنید؟
این اتفاق دقیقا برای ماام افتاد.یعنی فقط مونده بود وسایل خونم...خداروشکر هزار مرتبه شکر شوهرم با وام و قرض تو ی سال واقعا از خوابو خوراکش خودش زد ولی دوباره زندگیمونو ساخت ..بلابی ک سرمون اورد خدا فقط ی امتحان بود ک قدره چیزیو ک داریم بدونیم...
ما دخترمون که دنیا اومد این اتفاق افتاد واسمون.کلی بدهی.بیکاری شوهرم.مستاجری... سخت بود ولی گذشت.زود جمع و جکر کردیم خودمونو بچمم سختش نشد اصلا تا یه سنی که اصلا درکی نداره از خواسته های بزرگ
بدهی و مشکل مالی که یکی دو سال آدم رو در مضیقه بگذاره که خیلی شایعه .
ولی بعضی ها مثلا یک شبه از زندگی در اوج رفاه به فقر نزدیک به فقر مطلق رسیدن ، یکی شون رو من می شناسم تاجری بوده برای خودش الان تو یک خونه ۴۰ متری درب داغون اجاره ای زندگی می کنن که همون هم با پسر متاهلش نصف کردن و زندگی شون در اوج نداری می گذره.
برای یک طفل که هنوز درک درستی از مسائل نداره،وقنی با همسن و سال هایی که از خانواده های بهره مند و دارا هستند مواجه بشه ؛خصوصا اگر طعنه و تمسخر بشنوه ( اینو ببینید مثلا خونه شون فلان جای ارزونه ، اینو بینید لباس هاش همه قدیمی و وصله پینه و دوخته است ، اینو ببیند لوازم التحریرش ارزون قیمته ، کفشش پاره شده اما مجبوره بازم بپوشدش چون باباش پول خریدن نوشو نداره و...)
خیلی سخته هضم کردنش و قطعا اگر آمادگی برای چنین موقعیت هایی نداشته باشه و به یکباره تو چنین موقعیتی قرار بگیره می تونه لطمه ی جدی بخوره و تو ذهنش ماندگار بشه .
چه بسا خیلی از دزدی ها و جرائم مالی ریشه اش به شکل گیری عقده های این گونه از کودکی برگرده .
تلاشم رو بیشتر میکنم خیلیا صفر شدن و دوباره بلند شدن دور از جون منم عینه اونا
والا والدین باید جفتشون کار کنن دیگه
کاریش نمیشه کرد مگه اینکه واقعا تو اسایش بزرگ شه
باهاش صحبت میکنم بارش میارم خیلی سخته ولی دیدم مثلا ارزش هاشو ولی فقر مطلق خیلی سخته ماهم پولمونو بامبلغ هنگفت بردن تمام پس اندازمونو دعا کنید پیدا شه خواهش میکنم
یادش بدین فقر واقعی فقر ذهن آدماست نه فقر جیب شون...
اینو اگه ماها یاد میگرفتیم خیلی از اتفاقا نمیفتاد.......
من وقتی کم سن و سال بودم ، پدرم ورشکست شد ، قبل اش وضع مالیمون عالی بود که به زیر صفر رسیدیم ، خیلی بدبختی کشیدیم ولی هیچ کدوممون عقده ای یا حسود و اینا نشدیم ، الانم وضع مالیمون خوبه خدا رو شکر
