یه دوستی دارم که مثل خودتم منتظر بود...البته اون الان بچه دومش هم دیشب فهمیده حامله هست.تا قبل بچه اولش اکثرا به هم پیام می‌دادیم و از حال هم خبر داشتیم دیگه بعد اینکه بچه اولش که با معجزه بود (لباس تبرک براش آورده بودن))باردار شد دیگه به من پیام نمیداد مگر من بهش میدادم ک اونم خیلی کوتاه جوابمو میداد...خیلی ناراحت شدم چقدر آدما زود رنگ عوض میکنن حالا دیشب فهمیدم بچه دومش بارداره بهش ک تبریک گفتم و چنتا سوال ازش کردم حتی به خودش زحمت نداد جوابمو بده😓خیلی تو خودم احساس تنهایی کردم با خودم میگفتم بقیه آدم حسابم نمیکنن حتی😓اما اینو یادت باشه ما هم خدایی داریم جانم که به اندازه ی همه چیز و همه کس برامون کافیه❤️
قربونت برم...🥺♥️ خدا بزرگه شاید نمی‌خواد اذیتبشی ما بعضی وقتا یه چیزای رو می‌خواییم که خدا میدونه به صلاحمون نیست داستان های هزار و یک شب رو توی یوتیوب گوش بده یه داستان داره در مورد بچه خواستن بود انشا الله بیای خبر بارداری تو بدی گلم
بله منم دیگه بهش نمیگم، هرطور خودش صلاح میدونه، دیگه تسلیم شدم از فکرش اومدم بیرون ، خیلی غصه میخوردم شبانه روز میگفتم بچه هی میرفتم دکتر اما الان یک ماهی هست دیگه از بچه هیچی نمیگم دیگه بهش فکر نمیکنم 🥲🎈
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
