عزیزم الآن خیلیا هستن ک سرطان دارن و زندگیشونو میکنن امیدتون باید ب خدا باشه
بهش بگو قرآن بخونه نماز بخونه دلش آروم بشه ، چیز کمی نیست و توام هرچی بگی ممکنه اصلا توجه نکنه
ولی ت حرفاتو بزن بهش امید بده
براش مثال هایی بزن از آدمایی ک سرطان خون داشتند الآن چندساله دارن زندگی میکنن
بگو قوی باشه
بهش بگو من یه مرد قوی میخوام
سلام گلی اخه مشکل اینجاست من تا درمورد مریضیش حرف میزنم دپ میشه و میگه از خودم متنفر میشم تا اینارو میگی. دلم میسوزه براش نمیدونم چی بگم بهش چجوری قربون صدقش برم نمیدونم اخر این راه چیمیشه نمیخوام از دست بدمش
عزیزم ببین این خوبی بود که پدرم خودشو نباخت
ولی اگر اون شخص خودشو باخته کاش با روانشناس هم مشورت کنی
عزیزم درمان سرطان تغییر در چهره زیادی ایجاد میکنه. نباید به هیچ وجه به روش بیاری. نباید اسم بیماریش رو زیاد بگی چون اسمش ترسناکه
باید باهاش عین آدم سالم برخورد کنی
بیش از حد بهش توجه نکنی چون احساس میکنه دیگه قدرتی برای زندگی نداره که دیگران همه کارهاشو میکنن
سلام دوست عزیز از خداوند کریم برای همسرتان شفای عاجل خواستارم ان شاءالله حالش زود خوب شه و کامل سللمتیشو بدست بیاره.همین اللن پای اخبار بودم یه مرد پزشکی بود که جزء۳۵ پزشک برتر جهان بود ایرانیه حواسم نبود مال کدوم شهره گفت هرچقدر دعوتنانه فرستادن از کشورای دیگه نرفته.و بیمارایی که سنشون از نوزاد شروع شده بود تا بزرگسال و بیماری سرطان خون داشتن به خواست خدا و به واسطه ی اقای دکتر شفا گرفته بودن.حمیدیه بود فامیلش فکر کنم.بهتره پیگیر شین.بیشتر از این اطلاعی ندارم
انشاالله خوب میشه
برای پدر من وحشتناک بود
وسط عمل میخواستن پدرمو ول کنن گفتن عمل دلیلی نداره و فقط خرجه و بذارید همینطوری تموم کنه و درد نکشه
اما اصرار مادرم پدرمو بهم برگردوند
نباید نا امید بشین پدر من 47سالش بود
ایشون که جوون ترن روند بهبود براشون سریعتر و بهتر خواهد بود
