2733
2734
آسمان آبی جان...اگر دلت میخواد اسم و فامیلت رو برام خصوصی بفرست. من پس فردا نوبت دکتر دارم به منشی اش بگم.چون اون دفعه ازم پرسید...شاید سفارش تاثیر داشته باشه.
باشد اندر پرده بازی‌های پنهان، غم مخور...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

خانوم دکتر تو کلینیک بیمارستان زودتر وقت نمیده؟ تنها راه مطبه؟
بـسـا کـسـان کـه نـکـو حـالیـشـان دام بـلا اسـت ، خـطاپوشى شان موجب غرور ، و حُسن شهرت و خـوشـنامى شان سبب غلتیدن به گرداب فتنه. در میان آزمون هاى الهى هیچ آزمونى همانند مهلت دادن به چنین کسانى نیست . مولا علی (ع)
بسلامتی عزیزم . نینی شما چی بود . اولی بود . کجا رفتی؟ الان بهتری . هر وقت تونستی بیا یه خبر از خودت بده . با خانم دکتر کاشانی انجام دادی؟ طبیعی یا ؟ وای یه عالمه سوال دارم . مبارک باشه . ایشاله خوش قدم و خوش روزی باشه
مهدیه بانو من از کاشانی زاده اطلاعی ندارم و زیر نظر خانم دکتر موئد محسنی هستم. که کار ایشون هم عالیع و تو خاتم هستن. امیدوارم زودی دامنت سبز شه خانمی
سلام بچه ها. من سه شنبه پیش تو خاتم زایمان طبیعی داشتم. من کیسه آبم پاره شده بود و وقتی وارد بلوک زایمان شدم نمیدونستم باید کفشامو در بیارم و دمپایی پام کنم و اولین برخوردم باهاشون عصبانیت مامایی بود که منو دید.. بعد توی یه اتاق فشارو اینامو چک کردن و ماما بهم گفت گان نداریم، میرم بیارم..مدارکمم دست همراهم بود که باز با یه حالت بدی به منی که خب کیسه آبم پاره بود و لباسامو واسه معاینه درآورده بودم گفت که برم ازش بگیرم.. داشت گریه م در میومد..رفت بیرون اتاق و منم پاشدم لباسامو بپوشم اما خودش رفت بیرون و چند ثانیه بعد همراهمو صدا زد که مدارکمو بیاره و رفت که گان بیاره.. اما نیومد. یه ربع بعد دقیقه بعد یکی دیگه اومد و دید لباس ندارم و رفت و با یه گان اومد و گفت سعی کن گانتو کثیف نکنی چون دیگه نداریم.. من حدود ساعت 10 وارد اتاق درد شدم..و ساعت 2 زایمانم کلا تموم شد.. زائوی پر سر و صدایی هم نبودم.. راستی کلا 3 نفر بودیم که 2 نفر طبیعی بودن و نفر سوم دهانه رحمش باز نمیشد وسزارین شد.. اون یکی خانوم داشت از ساعت 2 ظهر درد میکشید و ناله هاش بلند بود.. همراهم هم تا وقتی دکتر بیاد پیشم بود.. توی این مدت زایمان من فکر کنم 5-6 بار ماما بهم سر زد که یک بارشوصدای قلب جنین رو چک کرد..یه بارشم یه مامای کم سن و سال وقتی 8 سانت بودم اومده بود بالا سرم ایستاده بود چون باید تو دستشویی زور میزدم ولی رسما هیچ تجربه ای نداشت و فقط نگام میکرد.. یکیشونم که رفت خوابید کلا. کلا من از بلوک زایمانش اصلا راضی نبودم..نمیدونم چه شون بود کلا اون شب..دکترمم هی صداشون میکرد..یه جوری انگار فراری بودن هی میگفتن الان میام و نمیومدن.. فقط دکترم کمکم کرد.. وقتی زایمان کردمم گفتن تو بخش جا نیست و منو نی نی رو روی یکی از این تختها که زیرش چرخ داره و عرض کمی داره گذاشتن و مجبور بودم تو اون حالت شیر بدم..یه ساعت بعد منو اون یکی خانوم رو که طبیعی زایمان کرده بود رو بردن تو بخش جراحی زنان. با همون تخت چرخدار.. جا نداشتن تو بخش زایمان. توی یکی از اتاقای بخش رنان یکی از پرسنل خوابیده بود،بیدارش کردن و اونم با کلییییی غر غر پاشد.. اتاق کوچیکی بود و تخت چرخدار توش جا نمیشد.. بنابراین بهم کفتن خودم پاشم برم تو اتاق و جالبه که دمپایی هم نداشتن و گفتن عیبی نداره پار برهنه برو.. منم با اون وضعم پاشدم پا برهنه از راهرو رفتم تو اتاق.. در کل اون شب برای من که شب خوبی نبود..امیدورام برای بقیه بهتر باشه.. راستی رسیدگی بخش نوزادانش خیلی خوب بود.. ضمنا ما بیمه تکمیلی ایران داشتیم با فرانشیز 10 درصد و کلا 950 هزار پرداخت کردیم.. سوالی بود درخدمتم
سلام .منم اردیبهشت زایمان دارم با دکتر ترکستانی چون این بیمارستان هستن منم مجبورم بیام خاتم .تعریف بیمارستانو زیاد شنیدم ولی با چیزایی که بانو جان نوشته استرس گرفتم .نمیدونم امیدوارم که همه چیز خوب باشه
صدای خنده خدا را میشنوی? به انچه که تو محال میپنداری میخندد! پس بخند و امیدوار باش.


نازدونه جون عزیزم به خودت استرس راه نده. هر کی یه تجربه ای داره. ولی در مورد این بیمارستان تعریف ها بیشتر از انتقادها بوده. به دکتر خوبت فکر کن و به خودت انرژی مثبت بده. راستی دکتر ترکستانی کجا ویزیت میکنه؟ مطبش کجاست؟ کدوم بیمارستانا؟
بـسـا کـسـان کـه نـکـو حـالیـشـان دام بـلا اسـت ، خـطاپوشى شان موجب غرور ، و حُسن شهرت و خـوشـنامى شان سبب غلتیدن به گرداب فتنه. در میان آزمون هاى الهى هیچ آزمونى همانند مهلت دادن به چنین کسانى نیست . مولا علی (ع)
نازدونه ی گلم این تجربه ی اون شب من بود.. در هرضورت شیفت ماماها عوض میشه و هرکی ممکنه یه تجربه ای داشته باشه.. توکل کن به خدا.. مهم دکترته.. من فقظ تجربمو گفتم عزیزم..نخواستم استرس بدم..
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687