2737
2734
عنوان

به چشم زخم اعتقاد دارین؟تاحالا چشم خوردین؟تجربیاتتونو بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 318 بازدید | 31 پست

آره 


 قبل از اینکه امضام رو بخونی یه حمد و صلوات مهمونم کن🌱🍃کنکوری ۱۴۰۰اگر موفق شدی راهنماییم کن چطوری موفق بشم .🙏🏻🙂می خوام یه دختر گوگولی باشم که شبا عروسکاش رو می گیره تو بغلش می خوابه 🙂 می خوام بچه باشم تو جامعه ای مشکلات دوبرابر سنمن .آقا من دلم می خواد دختر خونه باشه بچه خونه باشم نه زن خونه 🙂می خوام دغدغم باشه تموم شدن چیپسم و کیک خامه ای هام 😅نه جواب ندادن و نگرانی از ترک کردن کراشم 😶💔 آقا من می خوام جوراب گل کلی بپوشم موهام خرگوشی ببندم بپرم تو آغوش داداش و خانواده ای که هرگز بغلم نکردن 🤦درد می دونی یعنی چی ؟اون قدر نقطه خالی داشته باشی که نمی تونی برای پر کردنشون توازن برقرار کنی 😇امیدوارم حال همه خوب باشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

خانواده همسرم چشم هایی شوری دارن که هربار برم یا از پله پرت میشم یا تصادف میشه یه اتفاق ناجوری میفته واقعا خیلی نگرانی دارم همیشه یبارم یه مهمونی داشتن بعدش که در اومدم من حد فاصل یک پراید و کامیون و یک سطل شهرداری نزدیک بود گیر کنم که خدا رحم کرد ...  

روز شمار تولد دخترمه ..   باردار نیستم .      لاحول و لاقوه الا بالله    توانایی هایم و هنرهایم و تمام احساسات شادم با هر حرف و رفتار بد خانواده همسرم میریزه بهم ولی من یک فردی هستم که دنیا رو شکست میدم اما خودم شکست نمی‌خورم  

اعتقاد دارم....

دخترم چشمای خیلی خیلی گیرایی داره وقتی بچه تربود مادربزرگ مادرم همش میگفت این بچرو زیاد نبر بچرخون عکسشو توگوشیت نزار مادرم میگفت نزارپروفایلت بعد که یکم بزرگترشد چشماش مشکل پیداکرد چندماهه پیش عمل کردیم تاحدمرگ نگرانش بودم

خخخخ اره یبار رفتم واسه بچه ها لباس بگیرم اون‌موقع بچه ها هردو کوچیک بودن زنه به شوخی میگف بیا این م ...

بعضی وقتا دوست داشتن زیاد هم چشم زخم میشه نه اینکه اون خانم چشمش شور بوده باشه

خدایا چرا من ؟یعنی خودت دلت برا من نمیسوزه😞😫
2738

من اعتقاد دارم، صلوات میفرستم 

من امام رضایی ام🌹🌹🌹دل من گم شد اگر، بسپارید امانات رضا... و اگر از تپش افتاد دلم ببریدش ملاقات رضا... از رضا خواسته ام بگذارد که غلامش بشوم همه گفتند محال است ولی دلخوشم من به محالات رضا(علیه السلام) 
به بابام گفتن لعنتی چرا پولات تموم نمیشه گاوداری داشت همه گاواش مریض شدن نجاریش اتیش گرفت تو کار ...

واییی خدا من خیلی میترسم منم شنیدم چشم یکی از همسایه ها دنبالمونه 

گدا گشنه های بدبخت

بِ‌قولِ‌تتلوعَجَب‌باباعَجبببب
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز