امروز رفتیم با شوهرم حساب بانکی جدید باز کنم بعد تو کافینت رو برگه خواستم امضا بزنم شوهرم گفت اون امضا همیشگیتو نزن یه خورده سخته یکی دیگه بزن که تو بانکم با شبیهش بزنی.بعد منم یه امضا ساده گرد زدم و رفتیم تو بانک دوباره اومدم امضا کردم مرده گفت اینجا گرد زدی اینجا یکم کشیده شده و شبیه نیست خلاصه منم گفتم باشه دوباره امضا میکنم بعد بدجوری دستام عرق کرده بود استرس گرفته بودم اومدم امضا کنم شوهرم کنارم خاک تو سرت نمیتونی یه امضا کنی تو هیچ گو.هی نمیشی و اینا منم کلا استرس گرفتم امضا دیگه اون امضا نشد بعد یارو گفت ولش کن همین قبوله ولی شوهرم ول نکرد تا خونه تحقیرم کرد که زنه مارو نگاه زنایه مردم و نگاه خاک تو سرت کنم
خلاصه خیای دلم شکست اگه نمیگفت امضا همیشگی تو نزن این اتفاق نمیوفتاد.حالا ظهر دیده من خیلی ناراحتم رفته برام گل گرفته ولی من از یادم نمیره