البته توی خانوادمون بین نوه ها کلا همه از من بزرگتر هستن و مجرد.. فقط پسرداییم که ۳۲ سالشه امسال عقد کرد...
من خودم هم با خاستگارم ازدواج نکردم ک فکر کنید هول شوهر بودم ما کلا خاستکار رو توی نطفه خفه میکردیم..
من چون عاشق شدم به قصد اینکه کنار هم باشیم ازدواج کردیم هدف ازدواج نبوده و به هم رسیدن بوده..
و درسته تربیت و فرهنگ خانوادگی خیلی نقش داره ولی من بیشتر این رفتارهامو مدیون عشق هستم..(عشق واقعی ن توهم)
وگرنه اگه عشقی در کار نبود منم میشدم یکی مثل بقیه که هرروز جنگ و بحث و دعواس خونشون
برای همین من نه تنها ازدواج سن پایین بلکه کلا ازدواج کردن رو توصیه نمیکنم به کسی مگر با عشق
وگرنه حتی اگه ۳۰ سالگی و با منطق ازدواج کنی باز این عشق و علاقس ک درک متقابل رو ایجاد میکنه...
ازدواج منطقی برطبق معیار های از پیش تعیین شده هم امکان از هم پاشیده شدنش زیاده چون ممکنه بعد از یه مدت فرد مقابل دیگه اون معیار هارو نداشته باشه... میدونین منظورم چیه.. مثلا بخاطر جایگاه اجتماعی و پول و اخلاقش اگه فرد رو برای ازدواج مناسب بدونی بدون هیچ عشقی اگه شخص در طول زندگی یکی از اینارو از دست بده(مثلا ورشکست بشه،اخلاقش عوض بشه) دیگه شما دلیلی برای موندن توی اون زندگی نداری یا بسوز بساز یا جدایی...
ولی عشق واقعی همه ی شرایط لازم برای پابرجا نگه داشتن یک زندگی رو داراست.. یک عشق واقعی دوطرفه تعهد و وفاداری و احترام و درک و خوش اخلاقی و تلاش و صبر و .... رو شامل میشه ک طرفین برای شاد و خوشحال کردن معشوقشون این اخلاق هارو در خودشون پرورش میدن... عشق از یه فرد بی عار و تنبل یه فرد کاری و فعال میسازه از یه فرد لجباز و عجول یه فرد صبور و متین میسازه...
ولی شرطش عشق واقعیه
پس کلا ازدواج نکنین تا زمانی ک عشق واقعی دوطرفه اتون رو پیدا نکردین دراین صورت انتخاب شما صرفا ازدواج کردن نیست و به منظور به هم رسیدن و کنار هم بودن خواهد بود